بیانییه پایانی صعود لنین و خانتانگری
به نام خالق زیباییها
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است
به یاری پروردگار، صعود قله های لنین و خانتنگری انجام و این قله ها نیز مزین به نام سامان عزیز شدند و در نهایت این برنامه هم به پایان رسید، آنچه که از این صعودها و مقاومت در برابر یخ و سنگ و سرما و ارتفاع نفس گیر عاید ما شد تنها یک حقیقت روشن و زلال بود اینکه: در مرتفع ترین نقطه همه این کوهها چیزی نخواهی دید جز یک نماد بر روی تلی یخ یا سنگ و یا برف …. اما هدف باید چیزی والاتر و پیشتر از رسیدن به قله باشد هدفی که در مسیر پیمایش یک کوه، وظیفه خطیر کوهنورد حقیقی خواهد بود و آن صعود معنای انسانیت و همنوع دوستی است، و بی شک این قله منیع باید به مراتب زودتر از یک قله سرد یخی فتح شود …. در این سفر عزم و جدیت ما بیش از پیش بر این شد که حقیقت فقدان بی مسئولیتی بعضی از افراد، در پس نام کوهنورد درسی روشن را به تمامی جامعه کوهنوردی که باید ورزشی متفاوت و غنی از روحیات والای انسانی باشد، بیاموزد و یاد بگیریم وقتی همنورد ما در حال دست و پنجه گرم کردن با مرگ و سرماست ولع شهرت باعث نشود دور انسانیت خطی قرمز بکشیم و شمعهای صعود را با جشن و پایکوبی فوت کنیم و فراموش کنیم شمع جان انسانی، دوستی، همنوردی، در حال خاموشی است، یار و همنوردی که تا روز صعود قله یار توانمند تلاشگر و پس از آن خسته و تنها! بود و تنها به این دلیل که ” اگر سامان پایین بیاید دروغی زشت و شنیع از صعودی که انجام نشده آشکار میشود!!!”
آیا این چنین ذاتی از نفس پاک پروردگار است!؟
آیا فتح و پیروزی به این شکل لذت بخش و ماندگار و حقیقی و دلچسب است!؟
آیا با تنها خط کشیدن بر روی نام سامان و سامان ها میتوان فاتح دروغین تمام قله های دنیا شد؟!
تامل و جواب پایانی را به اصل وجود یکایک تمام کسانی می سپاریم که بی شک تمایل دارند چیزی فراتر از یک حجم سنگی و یخی را فتح کنند،این‌که ” ای مرد اسیر قله نباش!” چه بسا که بالاترین و رفیعترین قله عالم وجود با نام انسانیت مزین شده است…
یاحق
پدرام نعمتی
مرداد ۱۳۹۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *