گزارش حادثهی آبشار شاهاندشت به قلم شاهد عینی
روز گذشته، جمعه یکم مرداد ۱۳۹۵ برای اجرای برنامهی گلگشت خانوادگی به آبشار شاهاندشت رفته بودیم. گروهی ۲۶ نفره شامل کودک، جوان و سالمند. گروه ما در سفره خانهی شاهاندشت مستقر شد و تعدادی نیز برای بازدید آبشار حرکت کردیم.
با توجه به تعطیلی روز جمعه، مسیر منتهی به آبشار خیلی شلوغ بود. خود را با هر زحمتی بود به آبشار رساندیم. جمعیت زیادی از گردشگران در پای آبشار در حال تماشای آبشار و عکاسی بودند.
![](/assets/image/upload/lijh.jpg)
پنجشنبه هفته گذشته این آبشار را با دوستان درهنورد فرود آمده بودیم.
به ساعت خود نگاه میکنم. ساعت ۱۱:۳۰ است. با توجه به فصل درهنوردی، حدس میزدم که به همین زودی گروهی از درهنوردان از آبشار سرازیر شوند. همین طور هم شد.
شرح حادثه:
یکی از درهنوردان به آخرین حوضچه که شدت جریان زیادی هم دارد، میرسد و خود را به کارگاه متصل میکند و منتظر فرود نفر بعدی میشود. طنابی که از کارگاه قبلی ریخته شده به زمین نرسیده است و تا جایی که من دقت کردم در انتهایش گرهای به چشم نمیخورد. با کمی تأخیر نفر دوم فرود میآید. او کمی عصبی است و با فریاد با نفر اول صحبت میکند. بعد از حادثه متوجه میشوم که نام او حامد حسینی و از تهران آمده است. از کنار نفر اول رد میشود و به فرود خود ادامه میدهد تا به تاقچهای که روی آن جوی آبی به سمت چپ جریان دارد میرسد.
این تاقچه دارای شرایط خاصی است:
برای درهنوردان بسیار گولزننده است. زیرا تصور میکنند که به نقطهی امنی رسیدهاند و کار تمام است.
انتهای طناب را به خوبی نمیبینند و نمیتوانند تشخصی دهند که به زمین رسیده است یا خیر
کارگاهی در این محل وجود دارد که برخی آن را نمیبینند و یا به آن توجه نمیکنند و از فرود آخر صرف نظر میکنند و از مسیر جوی آب به پایین آبشار با پای پیاده حرکت میکنند. در صورتی که این مسیر بسیار لغزنده و خطرناک است.
هفتهی گذشته، نفر اول گروه ما، وقتی به این نقطه رسیده بود، خود را به کارگاه این تاقچه متصل کرده بود، طنابی روی این کارگاه ریخته بود و منتظر بود تا همهی اعضای گروه را یکی ـ یکی از طریق این طناب به انتهای آبشار راهنمایی کند. کاری که بسیار منطقی و عاقلانه به نظر میآمد. البته من نیز در این نقطه خطایی را مرتکب شدم. هرچند بسیار سریع طناب را عوض کردم ولی به هنگام تعویض طناب از خودحمایت استفاده نکردم.
برای من جالب بود که بدانم واکنش این درهنورد در این نقطه چیست.
او ادامه طناب را که آویزان است جمع میکند و متوجه کوتاهی طناب میشود.
جمعیت پایین آبشار با کف و سوت او را تشویق میکنند. او به ابراز احساسات آنها جواب میدهد و کمی هم حرکات موزون انجام میدهد.
دوباره طناب را به پایین میریزد. ولی …
از این جا به بعد سلسله خطاهای او شروع میشود:
او طناب را بر روی ابزار فرودش قفل نمیکند. به کارگاه موجود در این نقطه توجه نمیکند و خودحمایت خودش را به آن متصل نمیکند. منتظر نمیماند که طناب دوم از راه برسد و طنابریزی کند. طناب خود را از ابزار فرودش خارج میکند. بدون حمایت در مسیر جوی آب، آن هم با عجله گامبرداری میکند و در یک لحظه تعادل خود را از دست میدهد و سقوط میکند.
آخرین تلاشهای او برای گرفتن شاخهها و گیاهان مسیر نتیجهای ندارد و حدود ۱۵ متر سقوط میکند. البته در حین سقوط به تاقچهای پایینتر برخورد میکند که همین مسئله کمی از شدت سقوط او میکاهد.
تا خودم را به او میرسانم عدهای او را از کنار آبشار به کمی دورتر منتقل میکنند. این کار با توجه به احتمال آسیبدیدگی ستون فقرات کاملاً اشتباه است. وقتی به او میرسم او طاقباز روی زمین افتاده است چشمانش به آسمان خیره است و واکنشی ندارد. خوشبختانه خانم پزشکی در آن جا حضور دارد و برای او عملیات CPR را انجام میدهد. صدای نالهی او شنیده میشود. از او اسمش را میپرسم خود را حامد معرفی میکند. از او میخواهم دست ها و پاهایش را تکان دهد. او نیز هر چهار دست و پایش را تکان میدهد و این خبر خوبی است و نشانهی سالم بودن ستون فقرات و نخاع اوست.
وسایل او را از هارنسش باز میکنم و کنار او قرار میدهم. در میان ابزار او لنیارد رگلاژی پزل که یکی از روزآمدترین ابزارهای خودحمایت است وجود دارد. تأسف میخورم که چرا از آن استفاده نکرده است.
بالشی کوتاه زیر سر او میگذارند و یک زیرانداز را روی او قرار میدهند.
به یکی از همراهان میگویم که با ۱۱۲ تماس بگیرد و شرح حادثه و محل حادثه را بگوید. برخی از مردم به خصوص خانمها گریه میکنند. گروه خودم را جمع و جور میکنم و به سفره خانه میرویم. در این فاصله با آقایان دکتر مساعدیان و امیر جلوانی تماس میگیریم و شرح مختصری از حادثه میدهم تا اگر میتوانند اقدامی کنند. با عجله به محل حادثه باز میگردم تا به انتقال مصدوم به روستا کمک کنم. نیروهای هلال احمر با سرعت خوبی خودشان را به وی رساندهاند و بعد از اقدامات اولیه و بستن پروتز گردن، او را روی برانکارد بستهاند و در حال انتقال او هستند.
در همین زمان دوستانی را که هفتهی قبل به اتفاق ایشان، همین آبشار را فرود آمده بودیم میبینم که قصد دارند دوباره آبشار را فرود آیند. به آنها مختصری از حادثه را شرح میدهم و از آنها تقاضای دقت و احتیاط را میکنم.
تا محل آمبولانس آنها را همراهی میکنم. در سرتاسر مسیر او ناله میکند و دائماً از درد سمت راست بدن خود شکایت میکند.
حادثه ساعت ۱۱:۵۵ دقیقه رخ میدهد. کمتر از ۴۰ دقیقه نیروهای هلال احمر خود را به بالای سر مصدوم میرسانند و ساعت ۱۳:۰۵ او به آمبولانس منتقل و راهی بیمارستان میشود.
آقای حامد حسینی از چند جهت دارای اقبال است. حادثه در آبشار آخر رخ میدهد و در محل حادثه یک دکتر وجود دارد و نیروهای هلال احمر به سرعت به او میرسند و از نظر نخاعی مشکلی پیدا نمیکند. ضمن آرزوی سلامت برای ایشان باشد که از حوادث و اشتباهات درس بگیریم و کمتر شاهد حوادثی باشیم که منشأ آنها خطاهای انسانی است.
نفرات زیادی در پایین آبشار از این حادثه عکس و فیلم گرفتند. در صورت امکان فیلم حادثه را نیز قرار خواهم داد
دیدگاهتان را بنویسید