گشایش مسیر بیستون – قسمت اول

گزارش گشایش طولانی ترین مسیر و در نوع خود بسیار زیبا و مطمئن در دیواره بیستون با پشتیبانی هیئت کوهنوردی توسط گروه کوهنوردی قاجر قروه کردستان

 

فروردین ۸۵

تلاش برای گشایش مسیر در دیواره بیستون برنامه ای بود که از فروردین ۸۵ توسط گروه کوهنوردی قاجر به سرپرستی قهرمان جاویدان ، سامان عزیز آغاز شد و در ۱۲ فروردین ۸۸ به پایانی برای آغاز تلاش های بزرگ، توسط سامان های دیگر این گروه رسید.

در سال ۸۴ بعد از کسب تجربه های فراوان در دیواره های شهرستان قروه( زرده، کولاوا، پریشان، یوسف سیاه)، دیواره لجور اراک، پل خواب، دیواره علم کوه و دیواره بیستون توسط گروه قاجر سامان نعمتی و تعدادی از اعضای گروه و همچنین گذراندن دوره های کار آموزی و مربی گری سنگ نوردی توسط اعضای این گروه و رسیدن به این باور که گروه قاجر قدرت و توانایی گشایش یک مسیر در دیواره بیستون را دارد( البته مسیر های زیادی تا کنون در دیواره های شهرستان توسط اعضای گروه به خصوص توسط سامان گشایش شده است) پیشنهاد گشایش مسیر توسط سامان در دیواره بیستون به دست اندر کاران داده شد و بعد از بررسی آن توسط اعضای هیئت مدیره گروه و دیدن توانایی برای انجام این کار در بچه ها آن را پذیرفتند و پشتیبانی کامل گروه را از انجام این برنامه اعلام نمودند. بدین ترتیب سامان بعد از بررسی هایی که در نقشه دیواره بیستون که کروکی مسیر های مختلف در آن وجود دارد و همچنین صعودهای زیادی که در مسیرهای مختلف بیستون در طی سالیان زیادی انجام داده بود و شناخت کاملی که از دیواره بیستون داشت با توجه به این که در قسمتهای مرکزی مسیرهای کمتری باز شده بود و بیشتر مسیرها در اوایل دیواره تجمع داشتند تصمیم به گشایش مسیری در مرکز دیواره گرفت که می توان گفت طولانی ترین مسیر بر روی دیواره می شد.

مسیر انتخابی در قسمتهای مرکزی بیستون

 

برای تحقق این باور در ۲ فروردین ۸۵ یگ گروه شامل سامان، بهراد نوری و من( پدرام نعمتی) به سرپرستی سامان به بیستون برای آغاز این تلاش رفتیم و در همان روز که به بیستون رسیدیم سامان پرس و جویی را برای پیدا کردن راهی برای رفتن به حوالی ابتدای مسیر انجام داد ولی به نتیجه خاصی نرسیدیم و در فردای آن روز صبح زود با برداشتن مقداری مواد غذایی و وسایل فنی مورد نیاز و همچنین یک گالن آب ۲۰ لیتری یعنی تقریبا تجهیزات لازم برای ۳ روز را برداشتیم و به راه افتادیم بعد از حدود یک ساعت و چهل پنج دقیقه کوهپیمایی به جایی رسیدیم که سامان از آنجا تصمیم به شروع صعود گرفت، بالاخره بعد از یک صعود طاقت فرسا با کوله های سنگین و یک گالن آب که بهراد آن را با تسمه به گردن آویخته بود ساعت یک بعد از سه طول صعود به پله اول رسیدیم ، یک منطقه باز که به راحتی می توان در آن پیاده روی کرد(توضیح آن که بیستون دارای سه پله می باشد)

پله اول بیستون

 

 

محل کمپ

 

در پایین قسمت غار مانندی  که از دور هم کاملا مشخص بود یک فرورفتگی در دیواره دیده می شد که وقتی که به آن رسیدیم و بعد از صعود ۶،۵ متری با صحنه بسیار زیبایی روبرو شدیم از داخل دیواره قطرات آب سرازیر میشد و صحنه بسیار زیبایی را در دامن طبیعت به تصویر می کشید، نا خداگاه سه نفری چند دقیقه ای با صدای بلند به حمل آب با آن دردسر خندیدیم و البته بسیارخوشحال از این که ما در اینجا آب داریم و همچنین جای بسیار مناسب نیز برای بر پا کردن چادر وجود داشت که تمام خستگی صعود را از ما گرفت . در ۳ فروردین همگی برای پیدا کردن مسیری که به راحتی بتوان به محل کمپ رفت وآمد کنیم و یک مسیر مطمئنی باشد مشغول جستجو شدیم، دره ا ی که در سمت راستمان وجود داشت و در بعضی از قسمتهای آن باید دست به سنگ می شدیم ولی در کل مسیر خوبی بود( البته بعدا متوجه شدیم که سنگنوردان برای آمدن به این منطقه از همین مسیر صعود می کردند) به پایین رسیدیم و بعد از برداشتن مقداری دیگر از تجهیزات که در پایین داشتیم باز همگی باهم به کمپی که برپا کرده بودیم برگشتیم.

از فردای آن روز من و سامان شروع به گشایش مسیر نمودیم و بنا به صلاحدید سامان، بهراد هم برای آوردن وسایل مورد نیاز به پایین می رفت و سریع بر می گشت. بعد از یکی دو روز سرو کله بچه های گروه یکی یکی پیدا شد که به بهراد کمک می کردند و به دلیل استقبال زیاد بچه ها و نبودن فضای مناسب برای برپا کردن چادر در بالاو ریزش سنگ از دیواره در محل های دیگر به جز مکان کمپ ، سامان تصمیم گرفت که بچه ها در پایین دیواره و در کنار قهوه خانه آقای شیرزادی( مردی بسیار خوش رو که برای تمام سنگنوردان کاملا چهره شناخته شده و محبوبی می باشند که قهوه خانه ای در پای دیواره دارند.)

آقای شیرزادی

 

چادری را بر پا کنند و هر روز تعدادی از آنها به پای مسیر می آمدند و بعد از چند ساعت دوباره به چادرشان بر می گشتند. در این مدت هم شهرام نعمتی و بقیه پیشکسوتان هم هر چند روز یک بار برای دیدن پیشرفت کار و احیانا تامین تجهیزات مورد نیاز به ما سر می زدند. البته در چند روز هم از صبح تا عصر مهمان باران بودیم البته باران چه عرض کنم دوش حمام تفسیر بهتری برای آن است که آن هم حس و حال خودش را داشت و تمام روز ما جرات بیرون آمدن از کمپ را نداشتیم و فرصت خوبی بود که هر کسی با خود خلوت کند و به مطالعه درس بزرگ کوهنوردی یعنی خود سازی و انسان سازی بپردازد.

بنابراین در این سال با توجه به بارش شدید باران در چندین روز و نداشتن دریل شارژی توانستیم پنج طول از مسیر را باز کنیم و کارگاههای آن را هم نصب نماییم . در تاریخ ۱۲ فروردین با جمع کردن وسایل کمپ را به سمت دکه آقای شیرزادی ترک کردیم و همگی با دیواره خداحافظی کردیم و قول بازگشت برای فروردین سال بعد را به دیواره دادیم  و بعد از چند ساعت به قروه بازگشتیم.   

سه طول بعد از پله اول که در پایان سال ۸۵ گشایش شد

 

فروردین ۸۶

۲ فروردین ۸۶ بعد از جمع کردن وسایل مورد نیاز ، قروه را به سمت بیستون ترک کردیم و در فردای آن روز کمپ را در پله اول و در همان جای سال گذشته برپا کردیم. در روزهای آتی بعد از صعود سه طول مسیر باز شده از پله اول ( از پای دیواره تا پله اول دو طول دیگر نیز مسیر باز شده بود) سال قبل و ثابت گذاری آنها شروع به صعود مسیر جدید نمودیم . البته در این میان کارهای مانده از مسیر گشایش یافته سال قبل را نیز تکمیل کردیم. در این سال ۷،۶ روز باران ما را زمین گیر کرد

 

یکی از روزهای بارانی( پله اول)

 

 و این که مسیر به یک کلاهک رسیده بود و با توجه به این که ما با دسته رول مشغول کار بودیم و رول زدن در شیب منفی آن هم با دسته رول کار بسیارسخت و طاقت فرسایی بود بنابر این با توجه به مشکلات موجود در سال ۸۶ مسیر تا اواسط کلاهک پیش رفت و تقریبا دو طول دیگر هم صعود شد. در ۱۲ فروردین بعد از جمع کردن تجهیزات به قروه برگشتیم.

نصب رول با مته دستی

 

باید به این نکته اشاره نمایم که اگر پشتیبانی این عزیزان نبود مطمئنا هیچ پیشرفتی در کار حاصل نمی شد و اعضای تیم پشتیبانی همواره با صبر و حوصله از صبح تا عصر منتظر بچه های تیم دیواره می ماندند و یا مسئولیت محوله به آنها را سریع انجام می دادند تا در هنگام بازگشت دوستانشان از دیواره به گرمی پذیرای آنها باشند و حتی  مواقعی در نیمه شب که از گروه تقاضای وسیله ای را می کردیم در همان موقع سریع از قروه حرکت می کردند تا نیاز ما را برطرف کنند و به نظر من کار افراد تیم پشتیبانی سخت تر از بچه های دیواره بود چون آنها هم دلواپس همنورد خود در دیواره بودند و هم این که یک روز کامل را باید در چادر بنشینند و منتظر بمانند و این را کسانی که تجربه کرده اند کاملا حس می کنند که چه مسئولیتی بر عهده این عزیزان بود. همچنین محبت و گرمی که در تمامی این روزها در میان بچه ها صادق بود در نوع خود بی نظیر بود و همگی در یک فضای دوستانه تلاشی بزرگ را تجربه می کردیم .

جمع کردن وسایل در روز ۱۲ فروردین ۸۶

 

در این سال سرپرست برنامه سامان ، رحمان مرادیانی ، پدرام نعمتی تیم دیواره بودند که در گشایش مسیر فعالیت می کردند و  بقیه اعضای گروه که  سال ۸۶ در این تلاش شرکت داشتند شامل شهرام نعمتی، چنگیز اردلان ، هادی نوری، اسماعیل عباسی، عطا آزادی، امیر مرادی ، عرفان آزادی، مرتضی عباسی بودند.

 

از راست به چپ: اسماعیل عباسی، شهرام نعمتی، عطا آزادی، امیر مرادی، هادی نوری

 

 

 از راست به چپ: مرتضی عباسی، چنگیز اردلان، عرفان آزادی

 

  

گزارش از پدرام نعمتی

 

 

ادامه دارد … 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *