شعاعی در گفتگو با اعتماد ملی:
اصلا تیم نانگاپاربات قله را فتح نکرده
دفاعیات محمود شعاعی رئیس فدراسیون کوهنوردی بعد از مفقود شدن پزشک تیم ملی امید در ارتفاعات هیمالیا؛ به بهاءلو گفته بودیم به قله نرود
با توجه به اتفاقات چند ماه اخیر و کشته شدن چند کوهنورد ایرانی در ارتفاعات هیمالیا، فدراسیون کوهنوردی با انتقادات زیادی روبهرو بوده است. بهخصوص اینکه مسوولان فدراسیون تمایل چندانی برای پاسخگویی به افکار عمومی نشان نداده بودند و حتی اتفاقاتی نظیر لنین که منجر به کشته شدن دو کوهنورد شد، بازتاب خبری هم نداشت.
با توجه به اتفاقات چند ماه اخیر و کشته شدن چند کوهنورد ایرانی در ارتفاعات هیمالیا، فدراسیون کوهنوردی با انتقادات زیادی روبهرو بوده است. بهخصوص اینکه مسوولان فدراسیون تمایل چندانی برای پاسخگویی به افکار عمومی نشان نداده بودند و حتی اتفاقاتی نظیر لنین که منجر به کشته شدن دو کوهنورد شد، بازتاب خبری هم نداشت.
روزنامه اعتماد ملی، هفته پیش در مطلبی با عنوان <سکوت مرگبار> به این سکوت فدراسیون معترض شده بود. محمود شعاعی رئیس فدراسیون در پاسخ به این مطلب، گفتوگویی با اعتماد ملی انجام داد. شعاعی و اقبال افلاکی، دبیر فدراسیون موضوعاتی را مطرح کردند که جالب توجه بود. آنها توضیحاتی را درباره نحوه سقوط سعید بهاءلو پزشک تیم ملی امید در ارتفاعات تیلی چوبیک دادند و درباره مفقود شدن سامان نعمتی در صعود به نانگاپاربات مدعی شدند که صعودی انجام نشده است.
اعتماد ملی:درست است که حوادث، بخش جدانشدنی از کوهنوردی است اما در یک سال اخیر تعداد این اتفاقها قابل توجه بوده است. بعد از ناپدید شدن سامان نعمتی در نانگاپاربات، سقوط سعید بهاءلو درتیلی چوبیک سوالبرانگیز بود. اما در هیچیک از این اتفاقها فدراسیون موضع مشخصی نداشته است. حتی منتقدان معتقدند که فدراسیون در امداد این نفرات موفق عمل نکرده است.
منتقدان آزادند که نظرشان را بدهند. اگر ما درباره نانگاپاربات موضعمان را روشن نکردیم به این دلیل بود که آن تیم مستقل از فدراسیون صعود داشت. قبل از اعزام این تیم در مصاحبه با تلویزیون به این موضوع اشاره کردم. در جواب این سوال هم که اگر اتفاقی بیفتاد چه کسی پاسخگوست، گفتم سرپرست گروه اعزامی. بعد از آن اتفاق ما هر کاری که توانستیم انجام دادیم. البته من الان نمیخواهم زیاد به این مورد بپردازم اما درباه بهاءلو میتوانم توضیح بدهم.
اعتماد ملی:خانواده بهاءلو معترض بودند که فدراسیون برخلاف اطلاعرسانیای که کرده بود، هفت روز بعد از سقوط بهاءلو، جستوجو را شروع کرده بود.
اصلا چنین چیزی صحت ندارد. قبل از هر چیزی بهتر است که شرایط کشور نپال بررسی شود. تمام اقداماتی که از طریق وزارت امورخارجه ایران و وزارت امور خارجه نپال انجام شده بود، بینتیجه بود. علایی نفر دوم سفارتخانه ایران در هند و خانواده خود بهاءلو هم شاهد هستند. در حضور آنها تلفن تاشی، معاون وزارت امور خارجه را گرفتیم اما هر چه تلاش کردیم، وقت ملاقات نداد.
اعتماد ملی:دلیلش این بود که ایران در نپال سفارتخانهای ندارد.
بله. میگویند تلاش دیر شروع شده! من همان روز چهارشنبه که متوجه موضوع شدم با شرکت نپالیای که در کاتماندا است تماس گرفتم و در خواست هلیکوپتر کردم. ۲۰ ساعت بعد خودم به کاتماندا رفتم.
اعتماد ملی:البته گفتند که برای کار دیگری رفته بودید.
قرار را بر این بگذارید که برای کار دیگری رفته بودم، مگر کار دیگری غیر از این کردم؟ آقای زارعی هم که از اول قرار نبود همراه من باشد، پس چطور با من رفت؟ از این حرفها زیاد میزنند، اما همان پنج نفر از بستگان دکتر که از نزدیک شرایط کاتماندا را دیدند، باید قضاوت کنند. صبح روز حادثه چهار نفر از تیم خود ما به محل حادثه اعزام شدند. موقعیت طوری نبود که کسی بتواند تجسس کند. در جایی که ۶۰۰ متر شیب ۷۵ درجه دارد، کسی نمیتواند جستوجویی انجام بدهد. خود ما گفتیم تیم به کمپ اصلی برگردد. کسی که هیمالیانوردی کرده، خوب میداند اگر کسی از ارتفاع ۶۰۰ متری سقوط کند و در مسیرش سنگ هم وجود داشته، معجزه است که زنده بماند. فلاتی که آنجاست پر از شکاف است. شرکتی که صعودهای خارجی ما را حمایت میکند، دو گروه در منطقه داشت که در تماس با آنها قرار شد، هفت شرپایی که همراه این تیمها بودند، بررسیها را در مسیر انجام بدهند. این کارها را که خانواده بهاءلو اطلاع نداشتند. ما به محض اینکه رسیدیم منطقه هلیکوپتر گرفتیم اما تنها هلیکوپترهای ارتش میتوانستند در ارتفاع بالا پرواز کنند.
اعتماد ملی:خانواده بهاءلو قبل از اینکه به نپال بروند، با وزارت امورخارجه و سفارت ایران در هند هماهنگ کردند که با رایزنیهای سفارت هند در نپال ارتش این کشور هلیکوپتری را در اختیار گروه قرار بدهد. چرا فدراسیون کوهنوردی یا سازمان تربیتبدنی این کار را انجام نداده بود؟
آنها این کار را کردند، مگر اتفاقی افتاد؟
اعتماد ملی:پس شما از چه طریقی هلیکوپتر گرفتید؟
تنها کمکهای مالی سازمان تربیتبدنی و ارتباطات خود فدراسیون در نپال کارساز بود. شخص علیآبادی (رئیس سازمان تربیتبدنی) هم میرفت، آنجا کسی او را نمیشناخت. مگر علایی نفر دوم سفارتخانه ایران در هند توانست کاری انجام بدهد، یا حتی به خانواده خود دکتر که نامه وزارت امورخارجه را داشتند، پاسخی دادند؟همه کارها را ما کردیم. میگفتند حتی اگر رئیسجمهور شما با رئیسجمهور نپال هم صحبت میکرد، کارها به همین جا ختم میشد که الان شما انجام میدهید. تجسس اگر از نظر آنها این است که به محض اینکه اتفاق افتاد، هلیکوپتر به محل برود، این کار اصلا عملی نیست. این انتظارات را میشود در اروپا داشت نه در نپالی که میخواهی ۵۰ هزار دلار به بانک بدهی باید شماره همه اسکانسها را بنویسی یا از همه آنها کپی بگیری.
اعتماد ملی:میگفتند در نپال شما با مشکل مالی هم روبهرو شدید. اینکه پول را به حساب بینالمللی نریخته بودند و نمیشد برداشت کرد.
بله، ولی از جای دیگر پول تهیه کردیم. مشکل ما اصلا پول نبود. احساسات خانواده بهاءلو قابل درک است. سه روز طول کشید تا هلیکوپتر بگیریم. هلیکوپتر اول پرواز کرد. برادر دکتر و زارعی در این پرواز بودند اما فقط یک نفر را میتوانست تا ارتفاع ۶ هزار متری ببرد و برادر دکتر در ارتفاع ۳ هزار و۳۰۰ متری پیاده شد. زارعی اطلاعات فنی را داشت و تجسس کرد. حتی سرپرست تیم هم که در بیسکمپ بود یک بار دیگر تجسس کرد. برای بار سوم وقتی هلیکوپتر برای سوختگیری نشست، بیسیم زدند که یک کوهنورد زن ژاپنی حالش بد شده، هلیکوپتر که رفت او را بیاورد، امانی سرپرست تیم التماس کرد که او با پرواز برود و یک بار دیگر منطقه را جستوجو کند. در فرودگاه کاتماندا زارعی که بازگشت گفت به هیچوجه تجسس هوایی جواب نمیدهد. ما از همان روز با شرکتی که خانواده بهاءلو پیشنهاد دادند، قرارداد بستیم. امضا نکردن قرارداد دلیل بر این نمیشد که آنها وارد عمل نشوند. آنها در هیمالیا و منطقهای که تا به حال کوهنوردی آنجا نرفته باید تجسس میکردند و نیاز به تجهیزات داشتند. از روز شنبه با این شرکت صحبت شد، اما تا روز سهشنبه تلاش میکردند هلیکوپتر۱۷MI بگیرند. به کسی هلیکوپتر نمیدادند. با این وجود روز سهشنبه هلیکوپتر دوم۳B را با یکی از شرپاها که تازه از ماناتسو برگشته بود، گرفتیم. شرپا و امانی رفتند منطقه و دوباره تجسس کردند. وقتی برگشت گفت به دو دلیل نمیتوانید تجسس هوایی انجام بدهید؛ یکی اینکه هلیکوپتر نمیتواند به منطقه زیاد نزدیک شود چراکه خطر بهمن وجود دارد. دوم اینکه با خلائی که ایجاد میشود ممکن است بهمن خود هلیکوپتر را ببلعد. دوباره به شرکت فشار آوردیم. روز چهارشنبه به ما هلیکوپتر دادند. اما آن روز هوا خراب بود و پرواز انجام نشد. گفتند فردا شش صبح گروه یازده نفره آماده است. هفت شرپای ورزیده که تجربه تجسس در اورست و… را داشتند و چهار نفر خدمه که گفتیم سرپرست تیم ما هم باید باشد، با ۶۰۰ کیلو بار به منطقه اعزام شدند. این کار مشکلات خاص خودش را داشت. هلیکوپتر جایی که گروه خواسته بود ننشست به این دلیل که جای کافی برای فرود در آن سمت دریاچهای که در منطقه بود، نداشت. همین موضوع باعث شد گروه از ساعت ۹ صبح تا ۸ شب پیادهروی کنند تا به آن طرف دریاچه بروند. روز بعد تجسس را شروع کردند. در همان روز اول کولهپشتی را صد متر زیر شکاف پیدا کردند. تا روز جمعه تجسس را ادامه دادند. علایی روز جمعه وارد منطقه شد و در جلسهای که در حضور عمو، دوست، برادر، پسرخاله و خانم دکتر بهاءلو برگزار شد، گفت همه کارهایی که باید میشد انجام شده است. علایی گفت که خانم دکتر فردا با چند دوربین چشمی به کاتماندا میآید و برای فردا صبح برایشان ترتیب پرواز بدهید. ساعت یک ظهر این را گفت و من بعدازظهر گفتم هلیکوپتر آماده است. ما از کسی کمک نگرفتیم. فقط با یک تلفن همه کارها را کردیم. منطقه را چند بار دور زدند و فلات وسیع را دیدند. ما کولهپشتی را هم تحویلش دادیم. گفت که پیدا شدن این کوله دلیل نمیشود که ما ناامید شویم. همان روز لنگهکفش را از دور دیده بودند. فردایش آن را آوردند. از ظاهر کولهپشتی و کفش مشخص بود که در همان لحظات اول سقوط این وسایل از دکتر جدا شده بودند. آنها سالم بودند. گوشی پزشکی و عکسی از خود ایشان و خانم دکتر هم داخل کولهپشتی بود. بعد هم یک دستگاه ردیاب با همه مشکلاتی که برای خروج دستگاه از ایران داشتیم، آوردیم تا شاید بتوانیم از طریقی بیسیمی که همراهش بود او را ردیابی کنیم.
اعتماد ملی:این قانعکننده است که فدراسیون برای پیدا کردن بهاءلو تلاش کرده اما این سوال وجود دارد که چرا به پزشک تیم اجازه داده شده تا قله برود. خانم دکتر قبلا به اعتماد ملی گفته بود که فدراسیون تجهیزات کاملی به او نداده بود. خود شما در مصاحبهای که با ایسنا داشتید گفته بودید که قرار نبوده دکتر در تیم صعودکننده باشد. انتظار هم نمیرفت کسی که کوهنورد حرفهای نیست تا ارتفاع بالای هفت هزار متری برود.
دکتر کوهنورد مبتدی نبود. سوابقش هست. بیشتر قلههای ایران را در تابستان و زمستان صعود کرده بود. مدرک کارآموزی برف و یخ و سنگنوردی داشت. خدای من شاهد است که گفتم وظیفه شما پزشکی است و در کمپ یک میروی تا هم هوا شوی. پزشک فقط نمیرود که در بیسکمپ بنشیند چایی بخورد. توانایی این را باید داشته باشد که اگر برای کسی اتفاقی افتاد خودش را بتواند سه چهار ساعته به او برساند. اما به او گفتم که قرار نیست به قله برود. وقتی هم که درخواست لوازم داد، دیدم عین وسایلی را خواسته که برای بقیه تیم تهیه شده بود. گفتم نیازی نیست که کفش سهپوش داشته باشد. بعد که کفشش را پیدا کردیم، به شهادت دوستش متوجه شدم که خودش رفته کفش خریده. در روند صعود تیم سرپرست است که تصمیمگیرنده است. میتوانید از سرپرست بپرسید که چرا اجازه صعود داده بود.
اعتماد ملی:شما به عنوان رئیس فدراسیون این سوال را از سرپرست تیمتان نپرسیدید؟
برای اینکه شفافسازی انجام شود، جلسهای را در حضور خانواده بهاءلو، پیشکسوتان، مسوولان سازمان تربیتبدنی و اعضای کمیسیون رسیدگی به حوادث کوهنوردی روز سهشنبه (امروز) داریم. سرپرست تیم هر سوالی که آنها داشته باشند باید پاسخ بدهد. اگر در برنامه نانگاپاربات سامان نعمتی در ارتفاع میماند و میگوییم سرپرست باید پاسخگو باشد، الان هم میگوییم سرپرست باید جواب بدهد.
اعتماد ملی:در اتفاق نانگاپاربات جلسهای برگزار نشد که بخواهد شفافسازی شود. تنها کسانی که خاطرات برویس نورمند کوهنورد اسکاتلندی را خوانده بودند، تا حدودی قانع شدند که در این حادثه، گروه کار زیادی نمیتوانسته برای سامان نعمتی انجام بدهد. فدراسیون به عنوان مرجع اصلی میتوانست در آن حادثه هم پیشقدم شود و جلسهای را بگذارد. اما بیشتر به نظر میرسید در نقش سازمان دولتی مقابل باشگاه که بخش خصوصی است موضع تندی گرفته است. حتی گفته میشود که خود فدراسیون خانواده نعمتی را ترغیب کرده از سرپرست تیم کاظم فریدیان به مرجع قضایی شکایت کند.
چه کسی این ادعا را کرده؟ این حق برای من محفوظ نیست که بخواهم علیه این افراد شکایت کنم؟ الان میگویند اصلا تیم نانگاپاربات قله را فتح نکرده. شاید آنها بتوانند گروهی را قانع کنند اما من یا آقای افلاکی را که چند صعود هشت هزار متری داشتهایم، نمیتوانند به راحتی قانع کنند. ضمن اینکه آن شخصی که این ادعا را کرده قبلا یک دروغ بزرگ به خانواده کوهنوردی گفته. گفته بود که برودپیک را صعود کرده اما همنورد خود آن شخص گفت که ما صعودی نداشتیم. قله نانگاپاربات هم مثل قلههای دیگر فرعی دارد.
اعتماد ملی:شما مطمئن هستید که قله نانگاپاربات را صعود نکردهاند؟
ما نه میگوییم صعود کردهاند، نه میگوییم صعود نکردهاند. هنوز دراینباره جلسهای نگذاشتهاند. درباره برودپیک هم آقای افلاکی میتواند بیشتر توضیح بدهد.
افلاکی: فریدیان با رامین شجاعی رفته بود و آنها میخواستند مسیر جدیدی را باز کنند. اما نتوانسته بودند و بعد قرار شده بود از مسیر عادی صعود کنند. شجاعی روز صعود به قله مریض شده بود. فریدیان به تنهایی تصمیم گرفته بود به قله برود. به قله فرعی که میرسد به دلیل اینکه از نظر زمانی دیر شده بود، برمیگردد. فردای آن روز هم شجاعی تلاش میکند، او هم نمیتواند صعود کند. فریدیان که به بیس کمپ برمیگردد طبق رسم کوه و همه صعودها میبیند برایش جشن صعود گرفتهاند، او هم صعود را قبول میکند و خبرش را به ایران میدهد. تیمهای خارجی که برمیگردند به او معترض میشوند. شعاعی که آمد ایران حقیقت را گفت و فریدیان هم اعتراف کرد.
شعاعی : کسی که قلهای را صعود میکند، با عکسهایش نشان میدهد که صعود کرده اما عکسهای نانگاپاربات این را نشان نمیدهد. درباره اینکه گفتید ما خانواده نعمتی را ترغیب کردیم، این موضوع صحت ندارد، ما وقت این کار را نداریم ولی این حق مسلم آن خانواده است که این موضوع را پیگیری کند. حادثهای هم که برای نعمتی و بهاءلو افتاد با هم قابل مقایسه نیستند. یک فردی را که در ارتفاع ۷۶۰۰ متری دچار ارتفاعزدگی شده باشد، با آن وضعیت رها نمیکنند.
اعتماد ملی:باشگاه دماوند گفته چند جلسه داشته و فدراسیون شرکت نکرده.
این هم کذب است. در جلسه اول قبل از اینکه تیم به ایران بیاید، موسوی، بازرس و رضایی، روابط عمومی فدراسیون در جلسهشان شرکت کردند. در جلساتی دیگری هم که گذاشتند اعضای کمیسیون ما شرکت کردند. فدراسیون مشتاق است که این موضوع را بررسی کند. اگر هم میگویند فدراسیون این موضوع را به مراجع قانونی برده، خود آن مرجع پیگیری میکند و کمیسیونی که مستقل از فدراسیون است نظر کارشناسی را میدهد.
اعتماد ملی:درست که فدراسیون در همه رشتهها مرجع اصلی است، اما باشگاهها محدودیتی برای فعالیت ندارند. در کوهنوردی این طور نیست و گفته میشود، فدراسیون همه چیز را در انحصار خودش دارد. البته شاید به دلیل حوادث کوه نظارت قابل قبول باشد.
تا به حال کدام باشگاه خواسته صعودی انجام بدهد و فدراسیون مانع شده؟
اعتماد ملی:تیم نانگاپاربات قبل از اینکه برود میگفت برای گرفتن مجوز خروج مشکلات زیادی داشته
غیرمنصفانه به این موضوع پرداخته شده است. در جلسهای که دیماه در باشگاه دماوند بود، سهند عقدایی گفت که ما برنامه نانگاپاربات را داریم. گفتم کمکتان میکنیم. این موضوع باید در کمیته هیمالیانوردی مطرح میشد. ارزش این را نداشت که آنها میآمدند با فدراسیون صحبت میکردند. آنها خودشان را یک سر و گردن بالاتر از تشکیلات فدراسیون میدانند. فدراسیونی که ۹ برنامه بالای ۸ هزار متری داشته، تجربهاش بیشتر از باشگاهی است که دو صعود بالای ۸ هزار متری داشته. ما تجربیات را رایگان در اختیارشان میگذاشتیم. ما نمیتوانستیم مانع آنها یا هر کس دیگری بشویم. آنها قبل از صعود آمدند گفتند که کمک نیاز داریم، اینکه نمیشود. ما نمیتوانیم هیاتهایمان را تضعیف کنیم. خیلی فرق میکند که ۵ نفر خودشان تصمیم بگیرند به قلهای بروند با اینکه یک تیم از بین ۴۰ نفر غربال شود. این نیست که هرکس بخواهد هر صعودی کند، فدراسیون به راحتی امکانات بدهد. در حادثهای هم که اتفاق میافتد عوامل زیادی تاثیرگذار هستند. در گزارشهای نانگاپاربات، مشخص است که نعمتی مشکل داشته اما تیم به جای رسیدگی به مشکل نعمتی به او گفته هوا صاف است و تنهایی به کمپ برگرد. ۵ نفر قله را انتخاب میکنند و یک نفر را تنها میگذارند. در صورتی که با یک تصمیم ساده میتوانستند یکی دو نفر را با او همراه کنند و جلوی حادثه را بگیرند. اما اتفاقی که برای بهاءلو افتاد در همین صخرههای شیرپلا هم ممکن است برای کسی بیفتد. کوهنوردی را پیدا نمیکنید که در زمستان کوهنوردی کرده باشد و لیز نخورده باشد. سرپرست در این اتفاق کوتاهی کرده ولی دکتر انتظاری بیش از توانش داشته.
اعتماد ملی:شما در مصاحبه با ایسنا هم گفتهاید که بهاءلو در مسیر راحتی سقوط کرده و به نظر میرسد که شرایط جسمانی او در این حادثه دخیل بوده و اگر واقعا سرپرست تیم اجازه صعود نمیداده، امکان داشته این اتفاق نیفتد.
این اتفاق میتوانست برای بقیه هم بیفتد. تیم مسیر سخت را پشت سر گذاشته بود. جایی که استراحت میکرده دکتر لیز خورده. او در شرایطی بوده که حتی هیچ عکسالعملی از خودش نشان نداده و مشخص نیست که چه وضعیتی داشته و تا کجا توانسته مقاومت کند. قبل از اینکه تیم اعزام شود ما به همه گفتیم که هر کس مشکل دارد، دقایق اول بگوید. تعجب ما از این است که چرا این اتفاق برای دکتر افتاده.
اعتماد ملی:بحثی هم درباره گروه نجات و امداد فدراسیون است. گفته میشود که فدراسیون تعامل خوبی با هلال احمر ندارد.
بعد از صعود سال ۷۰ به اورست، آقاجانی رئیس وقت فدراسیون تلاش کرد که سازمان نجات و امداد کوهستان تاسیس شود. وظیفه فدراسیون آموزش نیرو است و متولی نجات هلال احمر است. این تعامل نزدیک باید باشد، تا حالا نشده هلال احمر از فدراسیون بخواهد کلاسی بگذارد و فدراسیون نگذاشته باشد. زمانی این تشکیلات میتواند دوام داشته باشد که ردیف بودجه به آن تشکیلات بدهند. کسی که میخواهد کار نجات انجام بدهد باید مجهز باشد که این تجهیزات حدود ۵ میلیون تومان برای هر نفر هزینه میخواهد. باید سازمانی باشد و بتواند هلیکوپتر در اختیار بگیرد اما این سازمان هیچوقت تشکیل نشد. اما در تهران یک NGO تشکیل شد که حوادث را خیلی کاهش داد.
اعتماد ملی:درباره انحصاری بودن فدراسیون در بحث اجرایی توضیحاتی دادید اما منتقدان میگویند که فدراسیون در بحث اقتصادی هم انحصارطلب است. از زمان ریاست آقاجانی این بحث بوده که به دلیل وجود شرکت کساء که لوازم کوهنوردی را از خارج ایران وارد میکند، به شرکتهای داخلی که تولیدی هستند، اجازه فعالیت داده نمیشود.
فدراسیون کوهنوردی هیچ سهامی در هیچ شرکتی که لوازم کوهنوردی تولید یا وارد میکند، ندارد. در زمان گذشته به دلیل اینکه کار اقتصادی رونق بگیرد، شرکت کساء تاسیس شد و فدراسیون هم سهمی داشت اما ۶ یا ۷ سال پیش، آقاجانی اعلام کرد که سهامش را بیرون کشیده.
اعتماد ملی: پس چرا به شرکتهای دنا یا ققنوس اجازه فعالیت نمیدهید؟
کی این کار را کردهایم؟
اقبالی: فدراسیون کوهنوردی به همه اجازه نمیدهد. استاندارد تعریفشده در ایران نداریم و باید از خارج از ایران استاندارد بگیرند.
اعتماد ملی:بعضی از این شرکتها استاندارد دارند.
اقبالی: تا به امروز هیچ شرکت ایرانیای استاندارد بینالمللی نگرفته. شرکت هفت گوهر برای بعضی از محصولاتش گرفته است. این توضیح را هم بدهم لوازمی که تیمهای کوهنوردی استفاده میکنند، مارکی نیست که شرکت کساء وارد میکند و همه مارک کمپ است. شرکت ققنوس هم چهار دیواره برای شرکت تجهیز در شهرستانها زده است که هنوز فدراسیون نتوانسته پولش را از شرکت تجهیز بگیرد و پرداخت کند. شما میتوانید آمار دیوارههایی که این شرکت برای ما زده، بگیرید.
شعاعی: من یک توضیح دیگری هم درباره هیمالیانوردی بدهم که گفتید فدراسیون در انحصار دارد. ما فقط تلاش میکنیم که تجربیات را در اختیار دیگران بگذاریم یا کلاسهای آموزشی بگذاریم تا در قله لنین دو نفر به دلیل مسائل ارتفاع و نداشتن پزشک جانشان را از دست ندهند. در لنین بهجای اینکه همه تلاش کنند نفر را به کمپ بازگردانند، خودشان میروند قله و او را به کمپ دو میفرستند. نفر به همین سادگی فوت میکند.
اعتماد ملی:اتفاقات لنین خیلی مطرح نشد.
در کمیسیون پزشکی به هر دو این موضوعات پرداخته شد. اما ملاحظاتی هست. اگر بخواهیم عین نظر کمیسیون را همانطور ارائه بدهیم، خانواده آنها علیه سرپرست تیم شاکی میشوند. میگویند شما که میدانستید در آییننامه هیمالیانوردی نوشته شده حتما همراه تیم باید پزشک باشد، پس چرا پزشک نبردی و اگر پزشک بود، بچه من ارتفاعزده نمیشد.
اعتماد ملی:حق این خانوادهها نیست که شاکی شوند؟
هست. اما ما این جاییم برای ترویج کوهنوردی نه اینکه مانع ایجاد کنیم.
افلاکلی: من میخواستم یک نکتهای را بگویم. اگر برای پزشک تیم امید، دکتر بهاءلو، کفش تهیه نشده بود، دلیل این بود که فقط تا کمپ یک میتوانست بالا برود.
اعتماد ملی:اگر به گفته آقای شعاعی در ارتفاع بالاتر برای کسی اتفاقی میافتاد، چه کار باید میکرد؟
اجازه نداشت بالاتر برود. باید مصدوم را پایین میآوردند.
اعتماد ملی:درست است که حوادث، بخش جدانشدنی از کوهنوردی است اما در یک سال اخیر تعداد این اتفاقها قابل توجه بوده است. بعد از ناپدید شدن سامان نعمتی در نانگاپاربات، سقوط سعید بهاءلو درتیلی چوبیک سوالبرانگیز بود. اما در هیچیک از این اتفاقها فدراسیون موضع مشخصی نداشته است. حتی منتقدان معتقدند که فدراسیون در امداد این نفرات موفق عمل نکرده است.
منتقدان آزادند که نظرشان را بدهند. اگر ما درباره نانگاپاربات موضعمان را روشن نکردیم به این دلیل بود که آن تیم مستقل از فدراسیون صعود داشت. قبل از اعزام این تیم در مصاحبه با تلویزیون به این موضوع اشاره کردم. در جواب این سوال هم که اگر اتفاقی بیفتاد چه کسی پاسخگوست، گفتم سرپرست گروه اعزامی. بعد از آن اتفاق ما هر کاری که توانستیم انجام دادیم. البته من الان نمیخواهم زیاد به این مورد بپردازم اما درباه بهاءلو میتوانم توضیح بدهم.
اعتماد ملی:خانواده بهاءلو معترض بودند که فدراسیون برخلاف اطلاعرسانیای که کرده بود، هفت روز بعد از سقوط بهاءلو، جستوجو را شروع کرده بود.
اصلا چنین چیزی صحت ندارد. قبل از هر چیزی بهتر است که شرایط کشور نپال بررسی شود. تمام اقداماتی که از طریق وزارت امورخارجه ایران و وزارت امور خارجه نپال انجام شده بود، بینتیجه بود. علایی نفر دوم سفارتخانه ایران در هند و خانواده خود بهاءلو هم شاهد هستند. در حضور آنها تلفن تاشی، معاون وزارت امور خارجه را گرفتیم اما هر چه تلاش کردیم، وقت ملاقات نداد.
اعتماد ملی:دلیلش این بود که ایران در نپال سفارتخانهای ندارد.
بله. میگویند تلاش دیر شروع شده! من همان روز چهارشنبه که متوجه موضوع شدم با شرکت نپالیای که در کاتماندا است تماس گرفتم و در خواست هلیکوپتر کردم. ۲۰ ساعت بعد خودم به کاتماندا رفتم.
اعتماد ملی:البته گفتند که برای کار دیگری رفته بودید.
قرار را بر این بگذارید که برای کار دیگری رفته بودم، مگر کار دیگری غیر از این کردم؟ آقای زارعی هم که از اول قرار نبود همراه من باشد، پس چطور با من رفت؟ از این حرفها زیاد میزنند، اما همان پنج نفر از بستگان دکتر که از نزدیک شرایط کاتماندا را دیدند، باید قضاوت کنند. صبح روز حادثه چهار نفر از تیم خود ما به محل حادثه اعزام شدند. موقعیت طوری نبود که کسی بتواند تجسس کند. در جایی که ۶۰۰ متر شیب ۷۵ درجه دارد، کسی نمیتواند جستوجویی انجام بدهد. خود ما گفتیم تیم به کمپ اصلی برگردد. کسی که هیمالیانوردی کرده، خوب میداند اگر کسی از ارتفاع ۶۰۰ متری سقوط کند و در مسیرش سنگ هم وجود داشته، معجزه است که زنده بماند. فلاتی که آنجاست پر از شکاف است. شرکتی که صعودهای خارجی ما را حمایت میکند، دو گروه در منطقه داشت که در تماس با آنها قرار شد، هفت شرپایی که همراه این تیمها بودند، بررسیها را در مسیر انجام بدهند. این کارها را که خانواده بهاءلو اطلاع نداشتند. ما به محض اینکه رسیدیم منطقه هلیکوپتر گرفتیم اما تنها هلیکوپترهای ارتش میتوانستند در ارتفاع بالا پرواز کنند.
اعتماد ملی:خانواده بهاءلو قبل از اینکه به نپال بروند، با وزارت امورخارجه و سفارت ایران در هند هماهنگ کردند که با رایزنیهای سفارت هند در نپال ارتش این کشور هلیکوپتری را در اختیار گروه قرار بدهد. چرا فدراسیون کوهنوردی یا سازمان تربیتبدنی این کار را انجام نداده بود؟
آنها این کار را کردند، مگر اتفاقی افتاد؟
اعتماد ملی:پس شما از چه طریقی هلیکوپتر گرفتید؟
تنها کمکهای مالی سازمان تربیتبدنی و ارتباطات خود فدراسیون در نپال کارساز بود. شخص علیآبادی (رئیس سازمان تربیتبدنی) هم میرفت، آنجا کسی او را نمیشناخت. مگر علایی نفر دوم سفارتخانه ایران در هند توانست کاری انجام بدهد، یا حتی به خانواده خود دکتر که نامه وزارت امورخارجه را داشتند، پاسخی دادند؟همه کارها را ما کردیم. میگفتند حتی اگر رئیسجمهور شما با رئیسجمهور نپال هم صحبت میکرد، کارها به همین جا ختم میشد که الان شما انجام میدهید. تجسس اگر از نظر آنها این است که به محض اینکه اتفاق افتاد، هلیکوپتر به محل برود، این کار اصلا عملی نیست. این انتظارات را میشود در اروپا داشت نه در نپالی که میخواهی ۵۰ هزار دلار به بانک بدهی باید شماره همه اسکانسها را بنویسی یا از همه آنها کپی بگیری.
اعتماد ملی:میگفتند در نپال شما با مشکل مالی هم روبهرو شدید. اینکه پول را به حساب بینالمللی نریخته بودند و نمیشد برداشت کرد.
بله، ولی از جای دیگر پول تهیه کردیم. مشکل ما اصلا پول نبود. احساسات خانواده بهاءلو قابل درک است. سه روز طول کشید تا هلیکوپتر بگیریم. هلیکوپتر اول پرواز کرد. برادر دکتر و زارعی در این پرواز بودند اما فقط یک نفر را میتوانست تا ارتفاع ۶ هزار متری ببرد و برادر دکتر در ارتفاع ۳ هزار و۳۰۰ متری پیاده شد. زارعی اطلاعات فنی را داشت و تجسس کرد. حتی سرپرست تیم هم که در بیسکمپ بود یک بار دیگر تجسس کرد. برای بار سوم وقتی هلیکوپتر برای سوختگیری نشست، بیسیم زدند که یک کوهنورد زن ژاپنی حالش بد شده، هلیکوپتر که رفت او را بیاورد، امانی سرپرست تیم التماس کرد که او با پرواز برود و یک بار دیگر منطقه را جستوجو کند. در فرودگاه کاتماندا زارعی که بازگشت گفت به هیچوجه تجسس هوایی جواب نمیدهد. ما از همان روز با شرکتی که خانواده بهاءلو پیشنهاد دادند، قرارداد بستیم. امضا نکردن قرارداد دلیل بر این نمیشد که آنها وارد عمل نشوند. آنها در هیمالیا و منطقهای که تا به حال کوهنوردی آنجا نرفته باید تجسس میکردند و نیاز به تجهیزات داشتند. از روز شنبه با این شرکت صحبت شد، اما تا روز سهشنبه تلاش میکردند هلیکوپتر۱۷MI بگیرند. به کسی هلیکوپتر نمیدادند. با این وجود روز سهشنبه هلیکوپتر دوم۳B را با یکی از شرپاها که تازه از ماناتسو برگشته بود، گرفتیم. شرپا و امانی رفتند منطقه و دوباره تجسس کردند. وقتی برگشت گفت به دو دلیل نمیتوانید تجسس هوایی انجام بدهید؛ یکی اینکه هلیکوپتر نمیتواند به منطقه زیاد نزدیک شود چراکه خطر بهمن وجود دارد. دوم اینکه با خلائی که ایجاد میشود ممکن است بهمن خود هلیکوپتر را ببلعد. دوباره به شرکت فشار آوردیم. روز چهارشنبه به ما هلیکوپتر دادند. اما آن روز هوا خراب بود و پرواز انجام نشد. گفتند فردا شش صبح گروه یازده نفره آماده است. هفت شرپای ورزیده که تجربه تجسس در اورست و… را داشتند و چهار نفر خدمه که گفتیم سرپرست تیم ما هم باید باشد، با ۶۰۰ کیلو بار به منطقه اعزام شدند. این کار مشکلات خاص خودش را داشت. هلیکوپتر جایی که گروه خواسته بود ننشست به این دلیل که جای کافی برای فرود در آن سمت دریاچهای که در منطقه بود، نداشت. همین موضوع باعث شد گروه از ساعت ۹ صبح تا ۸ شب پیادهروی کنند تا به آن طرف دریاچه بروند. روز بعد تجسس را شروع کردند. در همان روز اول کولهپشتی را صد متر زیر شکاف پیدا کردند. تا روز جمعه تجسس را ادامه دادند. علایی روز جمعه وارد منطقه شد و در جلسهای که در حضور عمو، دوست، برادر، پسرخاله و خانم دکتر بهاءلو برگزار شد، گفت همه کارهایی که باید میشد انجام شده است. علایی گفت که خانم دکتر فردا با چند دوربین چشمی به کاتماندا میآید و برای فردا صبح برایشان ترتیب پرواز بدهید. ساعت یک ظهر این را گفت و من بعدازظهر گفتم هلیکوپتر آماده است. ما از کسی کمک نگرفتیم. فقط با یک تلفن همه کارها را کردیم. منطقه را چند بار دور زدند و فلات وسیع را دیدند. ما کولهپشتی را هم تحویلش دادیم. گفت که پیدا شدن این کوله دلیل نمیشود که ما ناامید شویم. همان روز لنگهکفش را از دور دیده بودند. فردایش آن را آوردند. از ظاهر کولهپشتی و کفش مشخص بود که در همان لحظات اول سقوط این وسایل از دکتر جدا شده بودند. آنها سالم بودند. گوشی پزشکی و عکسی از خود ایشان و خانم دکتر هم داخل کولهپشتی بود. بعد هم یک دستگاه ردیاب با همه مشکلاتی که برای خروج دستگاه از ایران داشتیم، آوردیم تا شاید بتوانیم از طریقی بیسیمی که همراهش بود او را ردیابی کنیم.
اعتماد ملی:این قانعکننده است که فدراسیون برای پیدا کردن بهاءلو تلاش کرده اما این سوال وجود دارد که چرا به پزشک تیم اجازه داده شده تا قله برود. خانم دکتر قبلا به اعتماد ملی گفته بود که فدراسیون تجهیزات کاملی به او نداده بود. خود شما در مصاحبهای که با ایسنا داشتید گفته بودید که قرار نبوده دکتر در تیم صعودکننده باشد. انتظار هم نمیرفت کسی که کوهنورد حرفهای نیست تا ارتفاع بالای هفت هزار متری برود.
دکتر کوهنورد مبتدی نبود. سوابقش هست. بیشتر قلههای ایران را در تابستان و زمستان صعود کرده بود. مدرک کارآموزی برف و یخ و سنگنوردی داشت. خدای من شاهد است که گفتم وظیفه شما پزشکی است و در کمپ یک میروی تا هم هوا شوی. پزشک فقط نمیرود که در بیسکمپ بنشیند چایی بخورد. توانایی این را باید داشته باشد که اگر برای کسی اتفاقی افتاد خودش را بتواند سه چهار ساعته به او برساند. اما به او گفتم که قرار نیست به قله برود. وقتی هم که درخواست لوازم داد، دیدم عین وسایلی را خواسته که برای بقیه تیم تهیه شده بود. گفتم نیازی نیست که کفش سهپوش داشته باشد. بعد که کفشش را پیدا کردیم، به شهادت دوستش متوجه شدم که خودش رفته کفش خریده. در روند صعود تیم سرپرست است که تصمیمگیرنده است. میتوانید از سرپرست بپرسید که چرا اجازه صعود داده بود.
اعتماد ملی:شما به عنوان رئیس فدراسیون این سوال را از سرپرست تیمتان نپرسیدید؟
برای اینکه شفافسازی انجام شود، جلسهای را در حضور خانواده بهاءلو، پیشکسوتان، مسوولان سازمان تربیتبدنی و اعضای کمیسیون رسیدگی به حوادث کوهنوردی روز سهشنبه (امروز) داریم. سرپرست تیم هر سوالی که آنها داشته باشند باید پاسخ بدهد. اگر در برنامه نانگاپاربات سامان نعمتی در ارتفاع میماند و میگوییم سرپرست باید پاسخگو باشد، الان هم میگوییم سرپرست باید جواب بدهد.
اعتماد ملی:در اتفاق نانگاپاربات جلسهای برگزار نشد که بخواهد شفافسازی شود. تنها کسانی که خاطرات برویس نورمند کوهنورد اسکاتلندی را خوانده بودند، تا حدودی قانع شدند که در این حادثه، گروه کار زیادی نمیتوانسته برای سامان نعمتی انجام بدهد. فدراسیون به عنوان مرجع اصلی میتوانست در آن حادثه هم پیشقدم شود و جلسهای را بگذارد. اما بیشتر به نظر میرسید در نقش سازمان دولتی مقابل باشگاه که بخش خصوصی است موضع تندی گرفته است. حتی گفته میشود که خود فدراسیون خانواده نعمتی را ترغیب کرده از سرپرست تیم کاظم فریدیان به مرجع قضایی شکایت کند.
چه کسی این ادعا را کرده؟ این حق برای من محفوظ نیست که بخواهم علیه این افراد شکایت کنم؟ الان میگویند اصلا تیم نانگاپاربات قله را فتح نکرده. شاید آنها بتوانند گروهی را قانع کنند اما من یا آقای افلاکی را که چند صعود هشت هزار متری داشتهایم، نمیتوانند به راحتی قانع کنند. ضمن اینکه آن شخصی که این ادعا را کرده قبلا یک دروغ بزرگ به خانواده کوهنوردی گفته. گفته بود که برودپیک را صعود کرده اما همنورد خود آن شخص گفت که ما صعودی نداشتیم. قله نانگاپاربات هم مثل قلههای دیگر فرعی دارد.
اعتماد ملی:شما مطمئن هستید که قله نانگاپاربات را صعود نکردهاند؟
ما نه میگوییم صعود کردهاند، نه میگوییم صعود نکردهاند. هنوز دراینباره جلسهای نگذاشتهاند. درباره برودپیک هم آقای افلاکی میتواند بیشتر توضیح بدهد.
افلاکی: فریدیان با رامین شجاعی رفته بود و آنها میخواستند مسیر جدیدی را باز کنند. اما نتوانسته بودند و بعد قرار شده بود از مسیر عادی صعود کنند. شجاعی روز صعود به قله مریض شده بود. فریدیان به تنهایی تصمیم گرفته بود به قله برود. به قله فرعی که میرسد به دلیل اینکه از نظر زمانی دیر شده بود، برمیگردد. فردای آن روز هم شجاعی تلاش میکند، او هم نمیتواند صعود کند. فریدیان که به بیس کمپ برمیگردد طبق رسم کوه و همه صعودها میبیند برایش جشن صعود گرفتهاند، او هم صعود را قبول میکند و خبرش را به ایران میدهد. تیمهای خارجی که برمیگردند به او معترض میشوند. شعاعی که آمد ایران حقیقت را گفت و فریدیان هم اعتراف کرد.
شعاعی : کسی که قلهای را صعود میکند، با عکسهایش نشان میدهد که صعود کرده اما عکسهای نانگاپاربات این را نشان نمیدهد. درباره اینکه گفتید ما خانواده نعمتی را ترغیب کردیم، این موضوع صحت ندارد، ما وقت این کار را نداریم ولی این حق مسلم آن خانواده است که این موضوع را پیگیری کند. حادثهای هم که برای نعمتی و بهاءلو افتاد با هم قابل مقایسه نیستند. یک فردی را که در ارتفاع ۷۶۰۰ متری دچار ارتفاعزدگی شده باشد، با آن وضعیت رها نمیکنند.
اعتماد ملی:باشگاه دماوند گفته چند جلسه داشته و فدراسیون شرکت نکرده.
این هم کذب است. در جلسه اول قبل از اینکه تیم به ایران بیاید، موسوی، بازرس و رضایی، روابط عمومی فدراسیون در جلسهشان شرکت کردند. در جلساتی دیگری هم که گذاشتند اعضای کمیسیون ما شرکت کردند. فدراسیون مشتاق است که این موضوع را بررسی کند. اگر هم میگویند فدراسیون این موضوع را به مراجع قانونی برده، خود آن مرجع پیگیری میکند و کمیسیونی که مستقل از فدراسیون است نظر کارشناسی را میدهد.
اعتماد ملی:درست که فدراسیون در همه رشتهها مرجع اصلی است، اما باشگاهها محدودیتی برای فعالیت ندارند. در کوهنوردی این طور نیست و گفته میشود، فدراسیون همه چیز را در انحصار خودش دارد. البته شاید به دلیل حوادث کوه نظارت قابل قبول باشد.
تا به حال کدام باشگاه خواسته صعودی انجام بدهد و فدراسیون مانع شده؟
اعتماد ملی:تیم نانگاپاربات قبل از اینکه برود میگفت برای گرفتن مجوز خروج مشکلات زیادی داشته
غیرمنصفانه به این موضوع پرداخته شده است. در جلسهای که دیماه در باشگاه دماوند بود، سهند عقدایی گفت که ما برنامه نانگاپاربات را داریم. گفتم کمکتان میکنیم. این موضوع باید در کمیته هیمالیانوردی مطرح میشد. ارزش این را نداشت که آنها میآمدند با فدراسیون صحبت میکردند. آنها خودشان را یک سر و گردن بالاتر از تشکیلات فدراسیون میدانند. فدراسیونی که ۹ برنامه بالای ۸ هزار متری داشته، تجربهاش بیشتر از باشگاهی است که دو صعود بالای ۸ هزار متری داشته. ما تجربیات را رایگان در اختیارشان میگذاشتیم. ما نمیتوانستیم مانع آنها یا هر کس دیگری بشویم. آنها قبل از صعود آمدند گفتند که کمک نیاز داریم، اینکه نمیشود. ما نمیتوانیم هیاتهایمان را تضعیف کنیم. خیلی فرق میکند که ۵ نفر خودشان تصمیم بگیرند به قلهای بروند با اینکه یک تیم از بین ۴۰ نفر غربال شود. این نیست که هرکس بخواهد هر صعودی کند، فدراسیون به راحتی امکانات بدهد. در حادثهای هم که اتفاق میافتد عوامل زیادی تاثیرگذار هستند. در گزارشهای نانگاپاربات، مشخص است که نعمتی مشکل داشته اما تیم به جای رسیدگی به مشکل نعمتی به او گفته هوا صاف است و تنهایی به کمپ برگرد. ۵ نفر قله را انتخاب میکنند و یک نفر را تنها میگذارند. در صورتی که با یک تصمیم ساده میتوانستند یکی دو نفر را با او همراه کنند و جلوی حادثه را بگیرند. اما اتفاقی که برای بهاءلو افتاد در همین صخرههای شیرپلا هم ممکن است برای کسی بیفتد. کوهنوردی را پیدا نمیکنید که در زمستان کوهنوردی کرده باشد و لیز نخورده باشد. سرپرست در این اتفاق کوتاهی کرده ولی دکتر انتظاری بیش از توانش داشته.
اعتماد ملی:شما در مصاحبه با ایسنا هم گفتهاید که بهاءلو در مسیر راحتی سقوط کرده و به نظر میرسد که شرایط جسمانی او در این حادثه دخیل بوده و اگر واقعا سرپرست تیم اجازه صعود نمیداده، امکان داشته این اتفاق نیفتد.
این اتفاق میتوانست برای بقیه هم بیفتد. تیم مسیر سخت را پشت سر گذاشته بود. جایی که استراحت میکرده دکتر لیز خورده. او در شرایطی بوده که حتی هیچ عکسالعملی از خودش نشان نداده و مشخص نیست که چه وضعیتی داشته و تا کجا توانسته مقاومت کند. قبل از اینکه تیم اعزام شود ما به همه گفتیم که هر کس مشکل دارد، دقایق اول بگوید. تعجب ما از این است که چرا این اتفاق برای دکتر افتاده.
اعتماد ملی:بحثی هم درباره گروه نجات و امداد فدراسیون است. گفته میشود که فدراسیون تعامل خوبی با هلال احمر ندارد.
بعد از صعود سال ۷۰ به اورست، آقاجانی رئیس وقت فدراسیون تلاش کرد که سازمان نجات و امداد کوهستان تاسیس شود. وظیفه فدراسیون آموزش نیرو است و متولی نجات هلال احمر است. این تعامل نزدیک باید باشد، تا حالا نشده هلال احمر از فدراسیون بخواهد کلاسی بگذارد و فدراسیون نگذاشته باشد. زمانی این تشکیلات میتواند دوام داشته باشد که ردیف بودجه به آن تشکیلات بدهند. کسی که میخواهد کار نجات انجام بدهد باید مجهز باشد که این تجهیزات حدود ۵ میلیون تومان برای هر نفر هزینه میخواهد. باید سازمانی باشد و بتواند هلیکوپتر در اختیار بگیرد اما این سازمان هیچوقت تشکیل نشد. اما در تهران یک NGO تشکیل شد که حوادث را خیلی کاهش داد.
اعتماد ملی:درباره انحصاری بودن فدراسیون در بحث اجرایی توضیحاتی دادید اما منتقدان میگویند که فدراسیون در بحث اقتصادی هم انحصارطلب است. از زمان ریاست آقاجانی این بحث بوده که به دلیل وجود شرکت کساء که لوازم کوهنوردی را از خارج ایران وارد میکند، به شرکتهای داخلی که تولیدی هستند، اجازه فعالیت داده نمیشود.
فدراسیون کوهنوردی هیچ سهامی در هیچ شرکتی که لوازم کوهنوردی تولید یا وارد میکند، ندارد. در زمان گذشته به دلیل اینکه کار اقتصادی رونق بگیرد، شرکت کساء تاسیس شد و فدراسیون هم سهمی داشت اما ۶ یا ۷ سال پیش، آقاجانی اعلام کرد که سهامش را بیرون کشیده.
اعتماد ملی: پس چرا به شرکتهای دنا یا ققنوس اجازه فعالیت نمیدهید؟
کی این کار را کردهایم؟
اقبالی: فدراسیون کوهنوردی به همه اجازه نمیدهد. استاندارد تعریفشده در ایران نداریم و باید از خارج از ایران استاندارد بگیرند.
اعتماد ملی:بعضی از این شرکتها استاندارد دارند.
اقبالی: تا به امروز هیچ شرکت ایرانیای استاندارد بینالمللی نگرفته. شرکت هفت گوهر برای بعضی از محصولاتش گرفته است. این توضیح را هم بدهم لوازمی که تیمهای کوهنوردی استفاده میکنند، مارکی نیست که شرکت کساء وارد میکند و همه مارک کمپ است. شرکت ققنوس هم چهار دیواره برای شرکت تجهیز در شهرستانها زده است که هنوز فدراسیون نتوانسته پولش را از شرکت تجهیز بگیرد و پرداخت کند. شما میتوانید آمار دیوارههایی که این شرکت برای ما زده، بگیرید.
شعاعی: من یک توضیح دیگری هم درباره هیمالیانوردی بدهم که گفتید فدراسیون در انحصار دارد. ما فقط تلاش میکنیم که تجربیات را در اختیار دیگران بگذاریم یا کلاسهای آموزشی بگذاریم تا در قله لنین دو نفر به دلیل مسائل ارتفاع و نداشتن پزشک جانشان را از دست ندهند. در لنین بهجای اینکه همه تلاش کنند نفر را به کمپ بازگردانند، خودشان میروند قله و او را به کمپ دو میفرستند. نفر به همین سادگی فوت میکند.
اعتماد ملی:اتفاقات لنین خیلی مطرح نشد.
در کمیسیون پزشکی به هر دو این موضوعات پرداخته شد. اما ملاحظاتی هست. اگر بخواهیم عین نظر کمیسیون را همانطور ارائه بدهیم، خانواده آنها علیه سرپرست تیم شاکی میشوند. میگویند شما که میدانستید در آییننامه هیمالیانوردی نوشته شده حتما همراه تیم باید پزشک باشد، پس چرا پزشک نبردی و اگر پزشک بود، بچه من ارتفاعزده نمیشد.
اعتماد ملی:حق این خانوادهها نیست که شاکی شوند؟
هست. اما ما این جاییم برای ترویج کوهنوردی نه اینکه مانع ایجاد کنیم.
افلاکلی: من میخواستم یک نکتهای را بگویم. اگر برای پزشک تیم امید، دکتر بهاءلو، کفش تهیه نشده بود، دلیل این بود که فقط تا کمپ یک میتوانست بالا برود.
اعتماد ملی:اگر به گفته آقای شعاعی در ارتفاع بالاتر برای کسی اتفاقی میافتاد، چه کار باید میکرد؟
اجازه نداشت بالاتر برود. باید مصدوم را پایین میآوردند.
به نقل از روزنامه اعتماد ملی
دیدگاهتان را بنویسید