شنبه مورخ ۱۲/۵/۸۷ ساعت ۲۳ اعضای تیم وارد ایران شدند، فرودگاه مملو از جمعیتی بود که هر یک در انتظار دیدار عزیز خود لحظه شماری می کردند، ما نیز یعنی اعضای گروه کوهنوردی قاجر در آنجا بودیم.
– بودیم تا شاید حضورمان اشاره ای باشد هر چند مختصر و کوچک به منش و همیت بزرگ سامان این دوست و همنورد عزیز و همیشه جاوید گروه با همتی به بلندای مرتفع ترین قله ی جهان و عزمی به سرسختی سخت ترین آنها.
– بودیم زیرا که خوب می دانستیم، خواسته سامان بر این است تا در آغوش کشیم این افتخار ملی را و نیز غرق در شادباش و تبریک نماییم همنوردان او را.
– بودیم تا با اشکهایمان بدرقه کنیم تصویر سامان را به این امید که روزی به استقبال او خواهیم آمد و این بار با لبانی خندان و چشمهایی پر ز اشک.
– و بالاخره بودیم به امید یافتن پاسخی از دلیل تنهایی سامان عزیزمان.
دیدگاهتان را بنویسید