گزارش پیمایش دو غار در اورامان منطقه شاهو
گزارش پیمایش دو غار در اورامان منطقه شاهو بنامهای ئاوگه (منبع آب – محل جمع شدن آب) و گووه یه خینی (چاله یخی)

در فروردین ماه سال ۹۳ آقای مناف فتاحی یکی از دوستانم با گروهی کوهنورد جهت صعود به قله شاهو به روستای دیوزناو رفته بودند . خبر وجود چندین چاه را از یکی از آشنایان خود بنام کاک نادر فرهادی در منطقه شاهو می شنوند . کاک نادر میگوید که آدرس دقیق این چاه ها را که زمانی توسط گروهی فرانسوی پیماش شده و پلاک نصب شده بر دهانه یکی از آنها هنوز هم موجود است می داند . آقای فتاحی با ایشان قرار می گذارند تا در زمان مناسب بعد از آب شدن برفها جهت بازدید منطقه برگردند. 
با پیگیری موضوع و اطلاع به دوستان موعد مقرر فرارسید و به دوستانمان اطلاع دادیم که روز چهار شنبه به منطقه برویم که آقایان یوسف سورنی نیا ، رحمان مرادیان ، هیوا احمدی و سامان مفاخری بعلت مشغله کاری و امتحانات نتوانستند با ما همراه شوند .
ساعت ۱۵ روز چهارشنبه مورخه ۲۱/۰۳/۹۳  از شهر سنندج حرکت نمودیم و با عبور از شهر کامیاران و روستای پالنگان ، تفین و سوره تو ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه به روستای دیوزناو رسیدیم با استراحتی کوتا در خانه راهنمای برنامه کاک نادر فرهادی  و سپردن وسایل به ایشان جهت حمل آن با قاطر ساعت ۱۸.۴۰ دقیقه حرکت خود را از دره منتهی الیه روستا بسمت راست و با شیبی ملایم  شروع نمودیم . پس از سه ساعت کوهپیمایی و با رسیدن کاک نادر و کاک ته یمه ز حاتمی پور در محلی مناسب در دامنه کوه جهت شب مانی اتراق نمودیم . 
پنج شنبه ساعت ۶:۳۰ دقیقه از خواب بیدار شدیم و پس از خوردن صبحانه و بستن بار چهار پایان ساعت ۷:۳۰ دقیقه  حرکت خود را شروع کردیم با عبور از یک شیب تند بمدت یک ساعت به گردنه کل دوکال رسیدیم  از آنجا به بعد مسیر با شیب ملایم و مناظر زیبا و بکر تا ییلاق مشهور –هواره  به رزه – ادامه می یافت که  ساعت ۱۲به دهانه غار ( بیر ئاوگه  ) بمعنی منبع آب و  محل جمع شدن آب  با  ارتفاع ۲۸۱۸ متر  و  مختصات N 35  02  07.4     و  E  046  31  19.5      رسیدیم .
 با پیاده کردن وسایل و خوردن نهاری مختصر  جهت شروع برنامه مهیا شدیم . در دهانه غار یک صفحه رول ( نبشی ) با حلقه فرود با دو پیچ ۱۰ و ۸ نصب شده بود که نوشته خانه تهران بر روی سنگ روبروی آن حک کرده بودند برای اطمینان بیشتر در نزدیکی صفحه رول قدیمی یک صفحه رول با بولت نمره ۱۰ نصب شد و دو متر پایینتر یک رول دیگر نصب شد با بستن طناب یک تکه ۱۱۵ متری به داخل غار فرود رفتم . دو رول دیگر تا انتهای چاه نصب شد . انتهای چاه با یک شیب تند و سنگهای ریزشی زیاد بسمت پایین به یک دهانه کوچک وصل بود با نصب ادامه طناب به یک سنگ در یک چاه چند متری فرود رفتم که امتداد آن به راهروی که بسمت چپ امتداد داشت ختم می شد بعد از چند متر به دهانه چاهی دیگر که صفحه رولی با پیچ ۸ نصب بود رسیدم . برای ادامه کار به قسمت بالا و انتهای چاه اول برگشتم و ار آنجا خواستم که اسرا به پایین بیایید و دوربین و پروژکتور را با خود بیاورد . با آمدن اسرا به سر چاه دوم رفتیم و یک رول بالاتر از صفحه رول زنگ زده قبلی نصب کردم و با نصب طناب به یک سنگ در وسط راه رو و گرفتن کارگاه طبیعی و بعد هم صفحه رول نصب شده همراه وسایل این چاه را  فرود رفتم و گفتم که اسرا آنجا منتظر بماند . با فرود از چاه دوم که حدوداً ۳۵ تا ۴۰ متر می باشد و کاملا معلق می باشد به انتهای چاه رسیدم طناب را باز کرده و به جستجو پرداختم در انتهای چاه در سمت راست همسطح بامحل فرود یک حوضچه کوچک آب وجود داشت و سمت چپ با شیبی ملایم بعد از چند متر حوضچه ای دیگر و کمی بزرگتر که آب در آن جمع شده بود وجود داشت . در کنار این حوضچه محلی وجود داشت که دست به سنگ از آن بالا رفتم و قسمتهای دیگر انتهای غار را بررسی نمودم راه عبور دیگری وجود نداشت . در ته چاه یک بلوک ۵ میل زرد رنگ وجود داشت و بر روی دیوار کلمه رجایی حک شده بود.
از ۱۱۵ متر طناب چند متر باقی مانده بود دوربین را آماده کردم و به اسراء گفتم که پایین بیایید . اسرا فرود آمد و با گرفتن فیلم از انتهای غار به بالا برگشتم و از انتهای چاه اول به آقای فتاحی گفتم که پایین بیاید . با آمدن آقای فتاحی و گرفتن چند عکس به بالا برگشتیم و با جمع کردن وسایل بطرف دهانه غار گووه یه خینی ( چاله یخی ) حرکت نمودیم و که ساعت ۲۰ به دهانه آن با ارتفاع ۲۷۶۰ متر و مختصات    N 35  02  32.9     و  E  046  30  53.2      رسیدیم و شب را در محلی در نزدیکی غار که آنهم غار کوچکی بود که محلی ها برای استراخت و شب مانی آن را مرتب کرده بودند گزراندیم . با مهیا کردن یک آتش خوب توسط کاک نادر و همچنین تهیه شامی مفصل توسط آقای فتاحی شام را خوردیم و با استفاده از زیر انداز پرده ای را برای نمایش فیلم درست کردیم و فیلم گرفته شده از انتهای غار را برای کاک نادر نمایش دادیم .شب با آقا یوسف تماس گرفتم ایشان نیز مختصات غاری را برایم خواند و قرار شد در صورتیکه زمان داشته باشیم برای پیدا کردن آن جستجو کنیم . 
روز جمعه ساعت ۷ از خواب بیدار شدیم و پس از خوردن صبحانه و جهت فرود مهیا شدیم در دهانه غار دو رول اسپید ۸  روبروی هم وجود داشت که زیر یکی از آنها کلمه کانون ۶۹ نوشته شده بود . با نصب یک رول در چند متری محل فرود و نصب یک رول دیگر در دهانه غار و پایین تر از رول اسپید قدیمی طناب را وصل و به پایین فرود کردم بعد از حدود ۲۵ فرود رول دیگری نصب شد و فرود ادامه داشت تا محلی که یک سکو کوچک جهت ایستادن بود ، یک رول دیگر در آنجا نصب کردم و از آنجا تا انتهای غار که قسمتی از آن معلق بود فرود نمودم . در کف غار درست در محل فرود یک شیب تند که به چاه دیگری ختم می شد وجود داشت با نصب یک رول در انتهای چاه شیب تند را پایین رفتم وپس از عبور از چاه کوچک انتهای آن به محلی رسیدم که چند سنگ بزرگ برروی هم افتاده بودند در زیر آنها محل عبوری بود که با شیب کمی به انتهای غار که مسدود بود می رسید . این درحالی بود که چند متر قبل از رسیدن به انتهای غار ۱۱۵ متر طناب موجود به اتمام رسیده بود . 
از آنجا بالا آمدم و در انتهای چاه اول و محل نصب رول آخر به اسراء گفتم که پایین بیایید . در اطراف آنجا جستجو کردم و یک بلوک ۵ میل دیگر آبی رنگ پیدا کردم و کمی دورتر از محل فرود یک بطری با مقدار کمی آب که یک طناب ۳ میل به آن بسته شده بود و در محلی نه بصورت اتفاقی بلکه در پشت یک سنگ و عمداً شاید برای نشانه گذاری قرار داده بودند پیدا کردم که به آن دست نزدم . در این مدت اسراء هم پایین آمد و در زمان پایین آمدن از دیدن تزیینات آهکی که از سقف تالار آویزان بود لذت می برد . از انتهای غار نیز فیلمبرداری کردیم و بخاطر نداشتن وق به سرعت از غار بیرون آمده و با خوردن نهار و جمع نمودن وسایل و بار نمودن آنها از همان مسیررفت ، برگشتیم و  قسمت زیادی از مسیر  را با تعدادی از اهالی روستا که از ییلاق – هواره دریه ینه – می آمدند همراه شدیم که همراهی  و مصاحبت با آنها لذت برنامه را چندین برابر نمود . ساعت ۲۰ به روستا رسیدیم و با بار  نمودم وسایل داخل ماشین ساعت ۲۰:۲۰ دقیقه از روستا بسمت سنندج حرکت نمودم که بدون توقف در میانه راه ساعت ۲۳.۱۵ دقیقه به سنندج رسیدم و برنامه با موفقیت و صحت و سلامت بپایان رسید .
در هریک از غارها ۵ عدد رول بولت نمره ۱۰ که صفحات آن در آخر برنامه باز شد نصب گردیده است .
لازم به یادآوری است که دسترسی نزدیکتری به دو غار یاد شده از روستای پالنگان وجود دارد که برای آن میباست از روستا تا ییلاق – گوزیبان –  و – هانیه- را با وسیله نقلیه ( که عبور از آن با ماشین کمک  دار ممکن است ) رفت و از مسیر پاکوب سمت راست با شیب ملایم که  کمتر از ۴ ساعت می باشد می توان  دهانه غار رسید . 
در پایان لازم است که از زحمات بی دریغ کاک نادر فرهادی که در این برنامه متحمل شدند بسیار تشکر و قدردانی نماییم 

تاریخ اجرای برنامه: چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۳۹۳
شرکت کنندگان آقا: داود مفاخری ، مناف فتاحی
شرکت کنندگان خانم: اسراء مفاخری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *