کوهنوردان غربی

سلام بر همگی،بهترین تصمیم چیست؟
تصور کنید شما و تیمتان در آخرین بارگاه یک قله هیمالیایی هستید (و آخرین فرصت صعود قله را دارید).
در روز حمله یکی از بهترین نفرات تیم شما خوب به نظر نمی رسد،و شما به وضوح علائم ارتفاع زدگی را در او می بینید.
او اصرار دارد صعود کند. بهترین تصمیم چیست؟
آیا به او اجازه می دهید ادامه دهد؟هنوز ۷-۸ ساعت تا قله راه هست.
آیا به او اجازه می دهید به تنهایی باز گردد؟


Hi every one

Imaging you and your team are on final camp on a Himalayan peak, (And it is your final chance to reach the summit).

On summit push one of your best team-mate looks not good, and you see clear sign of acute mountain sickness (AMS).

He persists to continue climbing. What is best decision?

Do you allow him to continue?there is still 7-8 hours to the top.

do you let him come back alone?

سوال مطرح شده توسط آقای علی پارسایی و  پاسخ های کوهنوردان غربی (که به احتمال زیاد اغلب آنها انگلیسی هستند) که بسیار گویا هستند و نکات جالب و آموزنده فراوانی دارند.

جهت نمایش پاسخها بر روی ” ادامه” کلیک کنید

بیشتر بخوانید
گزارش رییس کمیته‌ی پزشکی فدراسیون کوه نور

تا دیروز به اروپایی‌ها خرده می‌گرفتیم و می‌گفتیم آنها فقط صعود برایشان مهم است و عاطفه ندارند ولی حالا خودمان داریم کارهای آنها را تکرار می‌کنیم. اینها فرد مبتلا به ادم را جا گذاشتند و خودشان به صعود ادامه دادند. این افراد با ارتفاع بالای شش هزار متر آشنایی ندارند. تهیه بلیت و تدارکات مناسب شرط لازم برای یک صعود موفق است اما، شرط کافی نیست….

بیشتر بخوانید
استقبال از همنوردان سامان
شنبه مورخ ۱۲/۵/۸۷ ساعت ۲۳ اعضای تیم وارد ایران شدند، فرودگاه مملو از جمعیتی بود که هر یک در انتظار دیدار عزیز خود لحظه شماری می کردند، ما نیز یعنی اعضای گروه کوهنوردی قاجر در آنجا بودیم.

 

– بودیم تا شاید حضورمان اشاره ای باشد هر چند مختصر و کوچک به منش و همیت بزرگ سامان این دوست و همنورد عزیز و همیشه جاوید گروه با همتی به بلندای مرتفع ترین قله ی جهان و عزمی به سرسختی سخت ترین آنها.

 

– بودیم زیرا که خوب می دانستیم، خواسته سامان بر این است تا در آغوش کشیم این افتخار ملی را و نیز غرق در شادباش و تبریک نماییم همنوردان او را.

 

– بودیم تا با اشکهایمان بدرقه کنیم تصویر سامان را به این امید که روزی به استقبال او خواهیم آمد و این بار با لبانی خندان و چشمهایی پر ز اشک.

 

– و بالاخره بودیم به امید یافتن پاسخی از دلیل تنهایی سامان عزیزمان.

بیشتر بخوانید
حکایتی از داستان امداد رسانی باشگاه دماوند
و حکایتی از داستان امداد رسانی باشگاه دماوند باشگاهی با ۵۵ سال سابقه درخشان کوهنوردی

 

  ساعت ۱۰ صبح روز جمعه ۲۸ تیر ماه بود که خانم خلیلی مسئول روابط عمومی باشگاه دماوند با خانواده نعمتی تماس گرفت:   ” سامان دیروز ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه از گروه جدا شده تا به سمت قله حرکت کند”

…. به راستی سامان در آن لحظات به چه فکر می کرده آیا حتی برای لحظه ای تصور کرده است که از این به بعد تنها خواهد بود، البته که خدا هست…

ادامه مطلب را در “ادامه متن” بخوانید.

بیشتر بخوانید
تناقض و ابهام در اخبار مربوط به ناپدید شدن…

تناقض و ابهام در اخبار مربوط به ناپدید شدن سامان در نانگاپاربات و نحوه امداد رسانی همه را تا حدی مات و مبهوت کرده است و اینکه این رویه آخر به کجا خواهد رسید و چه پیام تکمیلی خواهد داشت؟

البته در این زمان نمی خواهیم به این موضوعات بپردازیم زیرا سنگینی مطالب ضد و نقیض عنوان شده و مقصر تراشی ها در مقابل نبود سامان چیزی به حساب نمی آید که فکر خود را به آن مشغول کنیم، هر چند که این موضوعات در زمان مناسب جهت اصلاح جامعه کوهنوردی نیازمند  بررسی می باشد.

ادامه مطلب را در “ادامه متن” بخوانید.

بیشتر بخوانید
بیوگرافی سامان نعمتی
بیوگرافی

سامان نعمتی در سال ۱۳۶۰ در شهر قروه دیده به جهان گشود و از همان اوان کودکی دل به کوه سپرد و ارتفاعات شهر قروه را در کنار پدر و عموی خود تجربه کرد، احداث پناهگاههای بدر و پریشان نقطه عطفی دیگر در فعالیتهای کوهنوردی سامان بود، او با همه ی خردسالی به همراه دیگران در ساخت این دو پناهگاه مشارکتی جدی و چشم گیر داشت، در همین ایام به عنوان جوانترین عضو گروه قاجر به اکثر قلل قروه و همدان صعود کرد، او که در پانزده سالگی به سنگ نوردی روی آورده بود با گذراندن کارآموزی سنگنوردی در هجده سالگی فضای وسیعتری را پیش روی خود دید، جایی که بتواند با بسیاری از محدودیت های حاکم بر زندگی ماشینی محور مبارزه ای آرام و بدور از سروصدا داشته باشد.

ادامه مطلب را در “ادامه متن” بخوانید .

بیشتر بخوانید