درخشش نشان مخابرات بر اعماق غارهای دنیا
اسرا مفاخری دختر ده ساله ای که تمام هیجانش را در کوله پشتی کودکی اش گذاشته،  او که اراده بلندش را درصعود و فرود از غارهای نه چندان لطیف به کار بسته و می خواهد به جای بازی زووووو و لی لی ، نَفَس و نفسش را در پیمایش غارهای تاریک و صعب العبور هزینه کند.
کلاس سوم ابتدایی ، اشتیاق بازی با همسالان ، درس و مدرسه، شروع آموزش های جدی زندگی، هیچکدام نتوانسته فعالیت او را در این رشته ورزشی سنگین، محدود کند و برنامه زندگیش را به گونه ای تنظیم کرده که کسب تجربه در کنار بزرگتر ها را و بزرگی کردن در کودکی اش را شیرین و دوست داشتنی می داند.او حالا عضو انجمن غارنوردان و غارشناسان شعبه کردستان و عضو گروه قاجره در شهرستان قروه کردستان می باشد .


کوچکترین عضو انجمن غارنوردان ، علایق و آرزوهای این ورزشکارشجاع ، خواسته هایش، نوع نگرش او به زندگی با توجه به همنشین هایش همه و همه بهانه ای بود برای صحبت با او و انگیزه ای شد­ تا با او به گفت و گو بنشینیم.این گفت و گو را با هم می خوانیم:
درچندسالگی توانایی انجام این فعالیت را برای اولین بار در خود احساس کردی؟
پدرم در این رشته ورزشی فعالیت دارند و من همیشه نسبت به ابزار کار آنها کنجکاو بودم.وقتی هفت ساله شدم در رشته سنگ نوردی ، کار با طناب و ابزار را به صورت فنی یاد گرفتم. در هشت سالگی برای شناسایی غارها و فضای داخلی آنها با پدرم همراه شدم و اولین بار بود که سعی می کردم در فضای باز این کار را انجام دهم.
    تفاوت غارنوردی با سنگ نوردی را برایمان توضیح بده؟
سنگ نوردی و غار نوردی هرکدام ابزار مخصوص به خود را دارند. سنگ نوردی درفضای باز و روشن انجام می شود که برعکس آن غارنوردی در محیطی تاریک است و هرکدام سختی ای مربوط به خود را دارند.
بیماری ها و خطراتی برای غارنوردان است و همیشه به عنوان عامل تهدید کننده وجوددارند که از بین آنها می توان به بیماری فراعنه یا “هیتو پلاسموز” اشاره کرد، خطر وجود این بیماری که در نواحی گرم و پر گرد و غبار وجود دارد از مارها و جانوران وحشی بیشتر است و باعث تولید قارچ های می شود که تنفس را مختل می کند . وجود این بیماری در بین سنگ نوردان به خاطر باز بودن فضا و تنفس آزاد، کمتر دیده می شود.
با توجه به خطرات و سختی هایی که در این رشته به خصوص برای دختر نوجوان و کم سن و سالی مثل شما وجود دارد آیا خانواده مخالف انجام این کار نبوده اند؟
در خانواده ­ی ما هم پدر و هم برادرم دراین رشته فعالیت دارند و مسلما آنها از مشوقین اصلی من بوده اند و وقتی کنجکاوی و علاقه مرا نسبت به کاری که انجام می دادند دیدند، تصمیم گرفتند مرا برای آموزش به همراه خود ببرند اما از همان ابتدا با مخالفت شدید مادرم مواجه بودم و بعد از یک سال تلاش برای جلب رضایت کامل مادر توانستم ایشان را تا حدودی با خود همراه کنم .
   اولین تجربه­ ی صعود در کجا وچه زمانی  اتفاق افتاد؟
برای اولین باربا ابزار و طناب از ساختمان شرکت مخابرات استان کردستان  بالا رفتم که بسیاری شاهد این اتفاق بودند و همین امرسبب شد که مدیران محترم شرکت مخابرات برای تمرین های بعدی فضایی از سالن ورزشی مخابرات  را به من اختصاص دهند که حمایت آنها تاثیر زیادی در ایجاد انگیزه و پشتکار برای ادامه این فعالیت در من داشت.
بعد ازآن، اولین صعود من در غار “تاتا” یا همان “دیو اندره” بود و بعدازآن به ترتیب: غارهای صلوات آباد(سنندج ، دیوزندان (قروه)  ، قلایچی( بوکان) ، دوکچی( بوکان) ،گلستانه (بیجار)، دوسر ( یزد) که بزرگترین تالار غار ایران و چهارمین غار در جهان می باشد ، غار بان شلانه ( سنندج) ، فرهادتاش ،کولاوا و “دیو زندان” (قروه) که به همراه یک تیم برای نقشه برداری رفتیم، غار سمنگان در شهرستان دیواندره(مانور امداد و نجات در غار) را پیموده ایم.
همچنین غارهای که برای اکتشاف رفتیم  :غارهای خفاش( بیجار) ،غار طلا ( قروه) ، پیره ژن و غار کوبوار (کامیاران) ،مجموعه غارهای بابا گرگر ( قروه) و غار دست کن قزلجه کند ( قروه)، از جمله غارهایی بود که برای اکتشاف رفتیم.در میان این غار نوردی ها غار صلوات آباد سنندج را سه بار و قلایچی بوکان را دو بار پیمایش کرده ایم.

 
مهمترین عاملی که شما را به این رشته ورزشی علاقه مند کرد چه بود؟
مهمترین مساله ، فعالیت پدرم در این رشته ورزشی بود که ضمن آشنایی من با این رشته موجب شوق حضور در کنار او و دوستانش می شد. بعد از آن تقویت تمرکز و ایجاد تعادل بین عضلات بدن در جایی که عناصرخطر همیشه  تاثیر مداوم روی منحرف کردن تمرکز را دارند، مهمترین مهارتی است که می شود با انجام این حرکت ورزشی کسب کرد و این برای من بسیار اهمیت داشت و دارد ، البته هیجان اکتشاف مکان های صعب العبوری که شاید کمتر کسی دلش بخواهد تجربه اش کند نیز برای من همیشه جذاب بوده و حس کنجکاویم را تسکین داده است. ولی بعد از آن جذابیت ها و دقت و تمرکزی که این رشته برای صعود می طلبید هیجانی در من ایجاد کرد که باعث شد تا امروز این فعالیت را ادامه دهم.
 از بین تمام غارهایی که تا به امروز پیمودی کدامش جذاب تر بود؟
غار دوک چی و غار دوسر،که در عین  زیبایی برای من پر از تجربه بوده است.
آیا کسی را می شناسی که در سن تو باشد و در این رشته فعالیت داشته باشد؟
در داخل ایران خیر اما در خارج از کشور یک پسرآمریکایی است که از من کوچکتر است که طبق تحقیقی که من انجام دادم او کار فنی انجام نمی دهد .
 بهترین خاطره ای که از از غارنوردی داری، چیست؟
جشن تولد ده سالگیم بود که در غار دوک چی برگزار شد و خاص ترین جشن تولدم بود روزی که با یک جعبه بیسکویت و یک شمع عدد ۱۰از همنوردانم پذیرایی کردم .این روز از جشن های قبلی ام خاطره انگیز تر بود.


 غارنوردی چه تاثیری در انجام فعالیت های درسی ات داشته است؟
درواقع انجام این فعالیت ها نه تنها هیچ تاثیر منفی بر تحصیلم نداشته بلکه به طور مستقیم باعث افزایش روحیه و تلاش برای پیشرفت در امور درسیم نیز شده است. و می توان گفت از روزی که این کار را به صورت حرفه ای دنبال می کنم درس خواندن برایم راحت تر شده و امسال را هم توانستم با معدل بیست به اتمام برسانم.
 به غیر از ورزش در چه زمینه های دیگر فعالیت داری ؟
درروزهای فراغتم نقاشی می کنم و به این هنر بسیار علاقه مندم البته علاقه­ی من به هنر برای این است که زودتر بتوانم نقشه کشی را یادبگیرم تا به اکتشاف و پیمایشم در غارها کمک کرده باشد.
و به غیر از غارنوردی ، به سنگ نوردی هم علاقه­ ی زیادی دارم.
  اسرا را در ده سال آینده کجا می بینی؟آیا فکر میکنی باز هم بخواهی این ورزش را ادامه دهی؟
بعد از اولین پیمایشی که با همنوردهایم داشتم احساس کردم علاقه ام برای دیدن غارهای بکر دیگر، دو چندان شده و مطمئنم در سال های آینده هم بخواهم این ورزش را در سطح گسترده تری ادامه دهم و در ماه آینده با یک مربی خارجی مکاتبه دارم و به امید خدا با یک برنامه ریزی منظم راه را برای پیمودن غارهای دیگر هموار خواهم ساخت.و تصمیم دارم در آینده نزدیک به همراه تیم بزرگسالان به غار “پروا”با ارتفاع بیش از سه هزار و ۵۰۰متر از سطح دریا که اورست غارهای دنیا شناخته می شود سفر کنم. این غار با ۲۶ دهنه چاه و عمقی حدود ۷۵۰متر،  فنی ترین غار ایران به شمار می رود که امیدورام به عنوان یک تجربه عالی به سلامت و موفقیت پیمایش شود.
آرزویم این است که با کمک مربیان عزیزم آقایان شهرام نعمتی و محمد مهدی پناهی وپدرم داوود مفاخری که تلاش زیادی در به ثمر رسیدن رویاهای من داشته اند  و دیگر همنوردانم که مرا در این راه یاری رساندند بتوانم قله های ترقی را طی کنم و پرچم ایران را در سطح جهانی بر فراز غارها بنشانم.
از مسولین شرکت مخابرات استان کردستان که فضای تمرین را برایم مهیا ساختند تشکر می کنم. به امید روزی که با آرم و نشان شرکت مخابرات در دنیا مطرح شوم.   
منبع: آنلاین ارتباط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *