انجمن پزشکی کوهستان ایران: بیماری آلزایمر با کاهش تدریجی توانایی های ذهنی و اختلالات رفتاری مشخص می گردد و شایع ترین نوع زوال عقلی می باشد.آلزایمر یک بیماری پیش رونده(Progressive) و تحلیل برنده (Degenerative) است که به مغز آسیب می رساند و حافظه ،ذهن و رفتار فرد را دچار اختلال می کند.این اختلال ها که می تواند با ضعف بدنی همرا باشد به مرور بیمار را کاملا ناتوان کرده،منجر به مرگ او می شود.
بیماری آلزایمر عملا سلول های مغز را مورد هجوم قرار می دهد و با پیشرفت آن سلول های بیشتری از مغز آسیب دیده، در نتیجه عملکرد و توانایی بیشتری را از دست می دهد و در آخرین مراحل بیماری فرد کاملا توانایی کنترل حرکات خود را از دست می دهد و برقراری ارتباط با دیگران مشکل تر شده و بیمار محتاج به نگهداری دائم می گردد.در این وضعیت بیمار مستعد ابتلا به بیماری های مختلف(عفونت،سوء تغذیه………) است…..
علائم این بیماری با از دست دادن قدرت حفظ اطلاعات بخصوص حافظه موقت در دوران پیری آغاز شده و بهتدریج با از دست دادن قدرت تشخیص زمان، افسردگی، از دست دادن قدرت تکلم، گوشهگیری و سرانجام مرگ در اثر ناراحتیهای تنفسی به پایان میرسد. مرگ پس از پنج تا ده سال از بروز علائم اتفاق میافتد، اما بیماری حدود بیست سال قبل از ظهور علائم آغاز شدهاست. این بیماری با از دست رفتن سیناپسهای نورونها در برخی مناطق مغز، نکروزه شدن سلولهای مغز در مناطق مختلف سیستم عصبی، ایجاد ساختارهای پروتئینی کروی شکلی به نام پلاکهای پیری (SP) در خارج نورونهای برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشتههای به نام NFT در جسم سلولی نورونها، مشخص میشود.
این بیماری علاجناپذیر را اولین بار روانپزشک آلمانی به نام اَلویز آلزایمر در سال ۱۹۰۶ میلادی معرفی کرد(۱). غالباً این بیماری در افراد بالای ۶۵سال بروز مییابد، گر چه آلزایمر زودرس (با شیوع کمتر) ممکن است زودتر از این سن رخ دهد(۲). در سال ۲۰۰۶ میلادی ۲۶.۶ میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا بودند و پیشبینی میشود که در سال ۲۰۵۰ میلادی از هر ۸۵ نفر یک مبتلا به آلزایمر وجود داشته باشد.(۳).همه ساله روز ۲۱ سپتامبر یا ٣٠ شهریور به مناسبت روز جهانی آلزایمر در دنیا مراسم و همایشهای مختلف برگزار میشود.
اثرات بیماری آلزایمر
این بیماری باعث تغییراتی در چهار زمینه می گردد:
*قدرت تفکر.
بتدریج قدرت درک، فکر کردن،حافظه و قدرت برقراری ارتباط از دست می رود.مشکلاتی در تمرکز حواس،دنبال کردن مکالمات و یادگیری مطالب جدید ایجاد می شود.
*خلق و خوی
قدرت کنترل خلق و خوی فرد نیز تحت تاثیر بیماری قرار گرفته و دچار اختلال می گردد.
*رفتارها
تغییرات رفتاری نیز به دلیل اثرات بیماری بر روی توانایی فکری و خلق بیمار مشاهده می شود.نوع تغییرات رفتاری و مدت زمان آن درافراد یکسان نیست.دلشوره،بی قراری و رخوت در فرد ایجاد می گردد و رفتارهای نامناسب با شخصیت اجتماعی فرد امکان بروز می یابد.
*حالات و احساسات
قدرت کنترل روی حالات و احساسات به تدریج کم می شود و افسردگی و اضطراب به تدریج جایگزین آن می شود.
*توانایی ها ی جسمانی
تغییراتی که در مغز صورت می پذیرد باعث کم شدن قوای جسمانی نیز می شود.هماهنگی(Co-ordination) مختل می گردد و در نتیجه بیمار دیگر قادر به مراقبت از خود نمی باشد.در مراحل آخر کنترل ادرار نیز مختل می گردد.
علایم بیماری آلزایمر
عمدتا ذهنی و شناختی،عاطفی و رفتاری بوده و سایر علایم عبارت ازضعف تدریجی حافظه،تحلیل تدریجی توانایی انجام کارهای روزمره،گیجی و گنگی،اشکال در آموختن،از دست دادن توانایی تکلم،تحلیل قوه قضاوت،تغییر در رفتار و شخصیت فرد می باشد.
علایم هشدار دهنده:
-ضعف حافظه که مهارت های شغلی را تحت تاثیر قرار می دهند.
-به سختی انجام دادن کارهای معمول روزانه واز دست دادن فعالیت های روزمره
-مشکل در صحبت کردن
-گیجی در تشخیص مکان و زمان
-کاهش یا ضعف در تشخیص
-جابجا گذاشتن اشیاء
-تغییر در شخصیت ،حالت و رفتار
مراحل بیماری:
بیماری آلزایمر دارای سه مرحله اولیه،میانی و انتهایی می باشد.
-مرحله اولیه
اسقرار تدریجی بیماری،کاهش حافظه کوتاه مدت مانند بیاد آوردن حوادث اخیر،نام ها،مکان ها و وسایل شخصی،کاهش قابلیت یادگیری مطالب جدید،کاهش علاقه نسبت به تفریحات و فعالیت های اجتماعی،اشتباه قضاوت،تغییرات خفیف شخصیتی توام با تحریک پذیری و افسردگی و واکنش کند نسبت به موقعیت های جدید.
مرحله میانی
مشکل تر شدن فعالیت های اجتماعی بیمار،شروع سرگردانی بیمار،کاهش تمرکز،کاهش استدلال و قضاوت،تکرار سوالات مشابه،بی خوابی و بی اختیاری ادرار ممکن است پیش آید.
مرحله انتهایی
وابستگی کامل بیمار،کاهش بیشترقدرت ارتباط اجتماعی،بی قراری با انجام اعمال تکراری یا قدم زدن،عدم تشخیص دوستان،سپس همسر و خانواده.بیمار در این مرحله به تنهایی قادر به خوردن،راه رفتن و انجام کارهای شخصی نمی باشد ونیاز کامل به کمک دارد.
پیشگیری
– فعالیتهای فکری یا ذهنی نظیر بازی شطرنج یا حل کردن جدول
– ورزش کردن و انجام فعالیتهای بدنی
– پرداختن به فعالیتهای اجتماعی معمولی
– رژیم غذایی سالم که حاوی چربیهای اشباع شده اندکی بوده و در آن ویتامینهای گروه B، اسیدهای چرب امگا ۳، میوه و سبزی وجود داشته باشند
– در صورت بالا بودن کلسترول خون، استفاده از داروهای کاهش دهنده کلسترول زیر نظر پزشک
عواملی هم هستند که افزایش دهنده خطر ابتلا به آلزایمر محسوب میشوند. طبیعتا بالا رفتن سن، نخستین عامل خطر است؛ اما عواملی مثل صدمات وارده به سر، سیگار، دیابت، فشار خون بالا یا افزایش کلسترول خون و همینطور مواجهه مکرر با برخی از فلزات سبک نظیر آلومینیم یا مس به عنوان عوامل خطر محسوب میشوند.
تاریخچه
در سال۱۹۰۱ یک روانپزشک آلمانی بهنام دکتر الویس آلزایمر، بیمار۵۱سالهای بهنام خانم آگوست را که بهدلیل اختلالات شناختی، مشکلات تکلمی، توهمات شنوایی و هذیان، در بیمارستانی در فرانکفورت بستری شده بود را مورد بررسی قرار داد.طی یکی از این بررسیها دکتر آلزایمر چندین شئ مختلف را به این خانم نشان داد و مدتی بعد درباره آنها از او سوال کرد ولی وی نتوانست هیچ کدام از آنها را بهخاطر بیاورد.دکتر آلزایمر ابتدا مشکل این خانم را به عنوان یک اختلال فراموشی در نوشتن ثبت کرد ولی در واقع خانم آگوست، نخستین فردی است که بیماری آلزایمرش تشخیص داده شده است.
چندی بعد دکتر آلزایمر به دانشکده پزشکی مونیخ رفت تا به همکاری با دکتر امیل کریپلین
(Emil Kraepelin) که از نویسندگان معروفترین کتب پزشکی بود، بپردازد. دکتر کریپلین جزو گروهی از دانشمندان بود که عقیده داشتند پاتولوژی سیستم عصبی میتواند با بسیاری از عملکردهای روانپزشکی بیمار ارتباط داشته باشد.خانم آگوست در آوریل سال۱۹۰۶ درگذشت و پس از فوت وی دکتر آلزایمر به کمک دو پزشک ایتالیایی دیگر به کالبدشکافی و پاتولوژی سیستم عصبی وی پرداختند. در سوم نوامبر سال۱۹۰۶ و در سی و هفتمین گردهمایی روانپزشکان آلمان، دکتر آلزایمر بیماری خانم آگوست را معرفی کرد و اظهار داشت که «پلاکهای آمیلوییدی» در مغز میتوانند به عنوان علامت مشخصه این بیماری مطرح باشند.
چندی بعد کریپلین در کتاب معروفش بهنام Textbook of Psychiatry, published in 1910.بیماری خانم آگوست و موارد مشابهی که دیده بود توضیح داد و افراد مبتلا را تحت عنوان مبتلایان به بیماری کشف شده توسط آلزایمر معرفی کرد. تا سال۱۹۱۰ نام بیماری آلزایمر بهخوبی در میان متخصصین جاافتاده بود(۴،۵).
پروتئین های آمیلوئیدی
در بیماری آلزایمر ساختارهای پروتئینی کروی شکلی در خارج نورونهای برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشتهای در جسم سلولی نورونها، تشکیل میشود. این ساختارهای پروتئینی که به آنها اجسام آمیلوئیدی گفته میشود، در اثر برخی تغیرات در پروتئوم سلولهای عصبی وبهم خوردن تعادل و تغییر در میزان و یا ساختار پروتئینهای پرسینیلین، آپولیپوپروتئینE، سینوکلئین، و پپتید آمیلوئیدبتا ایجاد میشود. یکی از مهمترین پروتئینهایی که در ایجاد آلزایمر نقش دارد، پروتئین پیشساز آمیلوئید (APP ) نام دارد. این پروتئین در سلولهای دستگاه عصبی بیان میشود و در اتصال سلولها به هم، تماس سلولها و اتصال به ماتریکس خارج سلولی و اسکلت سلولی نقش دارد. پروتئین APP بهوسیله سه نوع آنزیم پروتئولیتیک پردازش میشود. آنزیمهای آلفا، بتا و گاما- سکرتاز، به ترتیب پروتئین APP را در اسیدهای آمینه ۶۷۸، ۶۷۱ و ۷۱۱برش میدهند. با اثر آنزیمهای گاما و بتا سکرتاز بر پروتئین APP، به ترتیب، پپتیدهایی به نام آمیلوئیدبتا۴۰ (دارای ۴۰ اسید آمینه)وآمیلوئیدبتا۴۲ (دارای ۴۲ اسیدآمینه)ایجاد میشوند. در حالت عادی مقدار این قطعات( (amyloid beta (Aβ)در سلولها کم است و بهسرعت تجزیه میشود؛ اما اگر در سلولهای عصبی این تعادل بر هم بخورد و مقدار این قطعات افزایش یابد، ساختارهای پروتئینی کروی و درنتیجه آلزایمر ایجاد میشود(۶،۷).
فرضیه آبشار آمیلوئیدی در تحقیقات بیمار آلزایمر جایگاه حائز اهمیتی پیدا کرده است. این تئوری بیان می دارد تجمع پروتئین بتاآمیلوئید مهمترین علت آسیب شناسی مغز بیماران دچار آلزایمر می باشد که سبب یکسری تغییرات پاتولوژیک نورون ها و نقایص شناختی بدنبال آن می گردد.با توجه به این تئوری،مداخلات درمانی که بتا آمیلوئید را درمغز این بیماران کاهش دهد سبب بهبود علایم آلزلیمر می گردد.چندین راهکار درمانی برای تحقق این مسئله بوجود آمده است.این راهکارهای درمانی عبارتند از ممانعت از تشکیل بتاآمیلوئید،ممانعت از تجمع ذرات بتاآمیلوئید به پلاک های غیر محلول ،پیشگیری از ورود بتاآمیلوئید از خون به مغز و تسریع در حل شدن پلاک های بتاآمیلوئیدی می باشد.(۸)
تاثیر تمرینات ورزشی بر آلزایمر
آلزایمر و سایر بیماری های همراه با جنون یکی از علل اصلی ابتلا به بیماری ها و مرگ ومیر می باشند که میلیو ن ها انسان در حال افزایش سن را تحت تاثیر قرار داده است(۹،۱۰). تحقیات زادی به منظور پیشگیری و به تاخیر انداختن بیماری در حال انجام است.محققی بدنبال راه کارهایی برای بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا،طولانی کردن زندگی مستقل در آنها و کاهش هزینه های اقتصادی و مشکلات اجتماعی بیماری هستند.
فعالیت جسمانی منظم یک عامل مهم در تامین و ارتقای سلامت می باشد(۱۱) و همچنین ممکن است یک استراتژی موثر در به تاخیر انداختن بروز جنون باشد(۱۲).
مبنای بیولوژیکی تاثیر ورزش در بهبود عملکرد مغز ممکن است از طریق بهبود جریان خون مغزی و افزایش گردش اکسیژن(۱۳) و افزایش فاکتور رشد فیبروبلاست(fibroblast growth factor) در هیپوکامپ باشد(۱۴).مطالعات اخیر نشان می دهند کاهش حجم هیپوکامپ مغر همراه باافزایش سن با سطح فعالیت جسمانی افراد ارتباط دارد (۱۵). مستندات بدست آمده از مطالعات بلند مدت نشان می دهند که فعالیت ورزشی عملکرد شناختی افراد را در دوران سالمندی افزایش می دهد(۱۶،۱۷،۱۸)،. در عین حالیکه بعضی مطالعات نیز نشان دهنده این تاثیر مثبت ورزش و فعالیت بدنی نبودند((۱۹،۲۰،۲۲،۲۱).
مطالعه طولی انجام شده (Lurin D, 2001 ) نشان می دهد انجام فعالیت های ورزشی با کاهش ریسک نقصان عملکرد شناختی ،ابتلا به آلزایمر و ایجاد جنون همراه بوده است(۲۳) در حالی که مطالعه طولی دیگر
(Broe Gh ,1998) ارتباطی بین انجام فعالیت های ورزشی و بروز جنون نشان نداد(۱۹).
Francese و همکاران (۱۹۹۷) در مطالعه خود تعدادی از افراد سالخورده مبتلا به آلزایمراستفاده کننده از ویلچیر را به دو گروه کنترل و مطالعه تقسیم نمودند.گروه مطالعه بر خلاف گروه کنترل روزانه از یک برنامه تمرینی ورزشی منظم برخوردار بودند.در پایان تحقیق،قدرت عضلانی و قابلیت های جسمانی و حرکتی افراد گروه مطالعه بطور معنی داری(P=0.5) نسبت به گروه شاهد افزایش یافته بود(۲۴).
Williams و Tappen (2007) تاثیر برنامه های تمرینی مختلف بر روی سه گروه از بیماران دچار آلزایمر مقیم خانه سالمندان را مورد مطالعه و بررسی قرار داد.در این مطالعه ۹۰ بیمار بطور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند.برنامه تمرینی گروه اول راه رفتن به کمک پرستار،برنامه تمرینی گروه دوم جامع تر و کامل تر بود و علاوه بر راه رفتن حاوی تمرینات قدرتی،تعادلی و کششی بود.برنامه تمرینی گرو سوم هم صرفا صحبت کردن در مورد موضوعات اجتماعی بود.پروتکول تمرینی به مدت ۱۶ هفته،۵ روز در هفته و هر جلسه ۳۰ دقیقه ادامه داشت.جهت ارزیابی تاثیر برنامه ها از Lawton Observed Affect Scale ، Alzheimer Mood Scale و Dementia Mood Assessment استفاده شد.
در پایان مطالعه گروه دوم که از یک برنامه تمرینی جامع و مدونی برخوردار بودند امتیاز مثبت بیشتر و نمره منفی کمتری بدست آوردند.گروه سوم که از برنامه تمرینی حرکتی استفاده نکردند کمترین امتیاز مثبت و بیشترین نمره منفی را کسب کردند.نتایج مطالع مبین این نکته هست که جهت اهداف درمانی در بیماری آلزایمر از برنامه تمرینی استفاده شود که همه اعضای بدن را در بر گیرد و صرفا به پیاده روی اکتفا نشود(۲۵).
Heyn(2003) تاثیر یک برنامه تمرینی چند حسی(Multusensory) را بر روی عملکرد شناختی،رفتاری و شاخص های فیزیولوژیکی(فشار خون،وزن و ضربان قلب) را در ۱۳ بیمار مبتلا به آلزایمرمتوسط تا پیشرفته مستقر در خانه سالمندان بررسی کرد. بیماران قبل و بعد از جرای پروتوکل تمرینی با استفاده از پرسشنامه و معاینات پزشکی ارزیابی شدند.پروتوکل تمرینی ترکیبی از محرک های حسی،استراتژی های تصویر سازی و داستان گویی بود.نتایج مطالعه بهبود ضربان قلب در حال استراحت،رفتار کلی و مشارکت در فعالیت های جسمانی را در بیماران نشان داد.نتایج این مطالعه نشان می دهد برنامه های تمرینی چند حسی می تواند برای بیماران مبتلا به آلزایمر مفید باشد(۲۶).
در مطالعه انجام شده در سال ۲۰۰۳ در دانشگاه واشنگتن شهر سیاتل آمریکا ،۱۵۳ بیمار مبتلا به آلزایمر را بطور تصادفی به دو گروه شاهد و مطالعه تقسیم کردند.گروه شاهد مراقبت های معمول پزشکی و گروه مطالعه برنامه تمرینی مشتمل بر حرکات کششی؛تعادلی و قدرتی انجام دادند.پس از سه ماه گروه مطالعه نسبت به گروه شاهد شاخص های افسردگی کمتر و فبلیت های جسمانی بهتر داشتند.
Yuede و همکاران (۲۰۰۹) تاثیر ورزش اجباری و اختیاری را بر رسوب پلاک،حجم هیپوکامپ و رفتار رادر موش های مبتلا به آلزایمر برررسی کردند.در این مطالعه تاثیر ورزش اختیاری(۱۶ هفته دویدن روی چرخ) و ورزش اجباری(۱۶ هفته دویدن روی تردمیل) بر شاخص های رفتاری،حجم هیپوکامپ ،شمارش پلاک ها و مقادیر بتاآمیلویید(AB) محلول در بافت مغز در موش TG2576 مبتلا به آلزایمر مورد برررسی قرار گرفت.موش های گروه ورزش اختیاری زمان بیشتری برای نسبت به گروه دیگر برای شناخت و یادآوری حافظه نیاز داشتند.اگرچه گروه ورزش اختیاری پلاک های کمتری نسبت به هر دوه گروه داشتند اما گروه ورزش اجباری از این نظر حد فاصل گروه شاهد و گروه ورزش اختیاری بود.هر دو گروه ورزش اختیاری و ورزش اجباری نسبت به گروه شاهد حجم هیپوکامپ بیشتری داشتند.مثادیر AB_42 و AB_40 محلول بطور معنی داری در سه گروه تفاوت نداشت.نتایج این مطالعه نشان می دهد ورزش اختیاری نسبت به ورزش اجباری در کاهش شاخص های مرتبط با آلزایمر از قبیل رسوب پلاک و اختلال در حافظه در مدل حیوانی مبتلا به آلزایمر موثرتر بوده و ارجحیت دارد(۲۷).
Stevense و Killen (2006) تاثیر ورزش روی پیشرفت علایم شناختی مرتبط با جنون و همچنین تاثیر ورزش روی اختلال حرکتی را در ۷۵ فرد مبتلا به آلزایمر مستقر در خانه سالمندان را مورد مطالعه و بررسی قرار دادند.نتایج مطالعه انجام شده در Karolinska Institute of Stockholm که در مجله نورولوژی لانست به چاپ رسیده است نشان می دهد تمرینات ورزشی منظم تقویت کننده دستگاه قلبی عروقی ریسک ابتلا به آلزایمر را ۶۰ درصد کاهش می دهد.این مطالع روی ۱۵۰۰ نفر طی ۳۵ سال انجام گرفت و افرادی که پس از ۶۵ سالگی دچار آلزایمر شدند مورد بررسی قرار گرفتند.
یکی از مطالعات انجام شده (C Lange-Asschenfeldt and G Kojda,2008) نشان دهنده نقش مثبت ورزش در کاهش خطر جنون بویژه آلزایمر می باشد.افزایش عصب زایی و بهبود تبادلات سیناپسی از جمله تاثیرات مثبت فعالیت بدنی در این راستا می باشد.همچنین از آنجاییکه بین عوامل خطر عروقی(VRFs) و بروز آلزایمر ارتباط وجود دارد نتایج مطالعه فوق نشان دهنده نقش مهم ورزش در بهبود عملکرد عروقی از طریق افزایش فعالیت نیتریک اکساید(NO)،افزایش فعالیت مسیر سنتز نیتریک اکسایدآندوتلیالی(eNOS)، بهبود عملکرد آنزیم های آنتی اکسیدانی و رگزایی می باشد(۲۸).
مطالعات نشان می دهند تمرینات ذهنی و بدنی در بیان فاکتورهای رشدی مغز تاثیر مثبت دارند)
( F Gómez-Pinilla, and J.P Kesslak,1998.تمرین موش ها در مارپیچ آبی موریس(تمرین حافظه فضایی)،باعث افزایش میزان fibroblast growth factor messenger RNA درمخچه و هیپوکامپ آنها گردید.در موش های گروه دیگرکه به همان مدت زمان تمرین ورزشی می کردند اما سهم تمرین حافظه در آنها کمتر بود، افزایش شاخص فوق خیلی کمتر بود.شدت بخشیدن سطح فعالیت های بدنی در هر دو گروه باعث افزایش fibroblast growth factor messenger RNA گردید.نتایج مطالعه فوق نشان دهنده تاثیر مثبت ورزش در افزایش عملکرد شناختی مغز می باشد(۲۹).
مطالعه انجام شده(Baker L et all,2010) مبین این است که انجام تمرینات ورزشی هوازی پرشدت علایم اولیه آلزایمر را کاهش می دهد.در این مطالعه ۳۳ سالمند دچار آسیب شناختی متوسط(mild_cognitive impairment) به دو گروه تقسیم شدند.گروه اول به مدت ۶ ماه ،چهار روز در هفته و هر جلسه ۴۵ تا ۶۰ دقیقه تحت راهنمای مربی ورزش تمرین ورزشی هوازی سنگین و گروه دوم همین مدت زمانی را حرکت کششی انجام می دادند.در پایان مطالعه شاخص های مرتبط با توانایی ذهنی و عملکرد شناختی افراد در گروه اول در مقایسه با گروه دوم افزایش یافت(۳۰).
Brain_derved neurotrophic factor(BDNF) ، آلزایمر و ورزش
BDNF پروتئینی است در بدن که از خانواده نروتروفین ها می باشد.نروتروفیک فاکتورها در مغز و دستگاه عصبی محیطی وجود دارند.نروتروفین ها مواد شیمیایی هستند که به تحریک و کنترل عصب زایی کمک می کنند که BDNF مهم ترین آنها می باشد. BDNF با تاثیر بر نرون های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی به سلامت آنها کمک کرده و از رشد و تکامل سیناپس و نرون های جدید حمایت می کند. این ماده در نواحی هیپوکامپ،قشر مخ و مغز قدامی فعال است یعنی مناطقی که در یادگیری،حافظه و تفکر حیاتی و مهم هستند. BDNF به تنهایی نیز برای حافظه بلند مدت مهم است. فعالیت های ورزشی سطح این ماده را در بدن افزایش داده و از این طریق در پیشگیری از افسردگی و اختلالات عصبی در آلزایمر نقش دارد (۵،۳۱).
برسی های انجام گرفته روی مغز افرادی که بر اثر ابتلا به آلزایمر فوت کرده اند نشان می دهد که سطح BDNF مغز آنها پایین بوده است.هر چند ارتباط و مکانیسم اثر آن بخوبی مشخص نیست اما مطالعات نشان می دهند نروتروفییک فاکتور ها از جمله BDNF نقش محافظتی در مقابل اثرمضر Amyloid beta(BA) در آلزایمر دارد(۳۲).
با تشکر از گروه علمی تغذیه ورزشی ایران
دیدگاهتان را بنویسید