تا اوایل دهه هشتاد میلادی در قرن بیستم، مجوز صعودهای اورست تنها برای یک تیم صادر می گردید و این رسمی بود که از سال ۱۹۵۱ و با باز شدن راههای نپال بر روی کوهنوردان و به منظور جلوگیری از تداخل فعالیتهای کوهنوردان وضع گردیده بود و کمک می کرد تا تیمها بدون مزاحمت به فعالیتهای خود بپردازند. اگر چه اجازه صعود در آن دوران نیز همراه با پرداخت هزینه بود اما دولت نپال چندان توجهی به میزان اشتغال زایی گردشگری کوهستان نداشت!
اما با افزایش تقاضای صعود به کوههای مرتفع و سیل گردشگر به سوی کشور کوچک و پادشاهی نپال، به مرور مزه دلارهای خارجی موجب گردید تا دولت نپال قوانین را تغییر دهد. تیمها ابتدا با مشارکت اقدام به بازگشایی مسیر می کردند و بدین صورت امکان حضور چند تیم در کنار هم در مسیر فراهم گردید و به طبع شرپاهای بیشتری نیز به کار گرفته شدند. هر چند باز هم کشورها ملزم به دادن درخواست برای صعود در سالهای بعد بودند…..
.gif)
جبهه جنوبی اورست، قدمگاه هیلاری
در اواسط دهه ۹۰ و رشد گردشگری در دنیا و البته کشور نپال و حضور تیمهای تجاری در کوهستان محدودیتها به حداقل رسید. اینک حتا تیمها نیازی به بازگشایی مسیر جبهه جنوبی نداشتند و تیمی از شرپاها این وظیفه را در قبال دریافت هزینه ای گزاف بر عهده گرفت. در این شرایط کوهنوردان تنها چندماه زودتر با مکاتبه می توانستند مجوز صعود را دریافت کنند. همین شرایط در جبهه شمالی و تبت نیز الگو برداری شد.
اما مهمترین ضعف این تصمیم گیری در زمان صعود نهایی تیمها بروز کرد. نخستین بار در بهار ۹۶ صعود دو تیم تجاری از آمریکا به سرپرستی اسکات فیشر و نیوزلند به سرپرستی راب هال همراه با فاجعه بود. در روز ۱۰ می کوهنوردان زیادی در قدمگاه هیلاری تجمع نمودند و صعود از زمان مقرر یعنی ساعت ۱۴ فراتر رفت! طبیعتن کوهنوردان بدلیل اقامت طولانی در ارتفاع علاوه بر خستگی با کمبود اکسیژن مواجه شدند. خرابی هوا و تاریکی و سرما نیز مزید علت شد تا ۸ کوهنورد در این روز جانشان را از دست بدهند و شاید اگر رشادت آناتولی بوکرایف (خود از متهمان این روز بود) نبود این تعداد به مراتب بیشتر نیز می گردید.
پس از این فاجعه دولت نپال اقدامات پیشگیرانه ای را برای جلوگیری از حوادث مشابه وضع نمود، اما طعم پولهای دریافتی از طریق فروش مجوز صعود و ارائه خدمات به کوهنوردان موجب گردید همه چیز نادیده گرفته شود.
و این روند تا امروز تکرار شده تا جائیکه اینک با کشته شدن ۵ کوهنورد در حدفاصل قله جنوبی و قله اصلی اورست در روز ۱۹ می ۲۰۱۲ بار دیگر زمزمه هایی برای جلوگیری از رخدادی مشابه به گوش می رسد با این تفاوت که پیشنهادهای ارائه شده هیچ یک درباره کاهش فروش مجوز نمی باشد و تنها در آن به زمانبندی صعود تیمها از گردنه جنوبی به قله پرداخته شده است!
اینک با توجه به علاقمندی روز افزون کوهنوردان و گردشگران به صعود قطب سوم کره زمین اورست، می توان انتظار داشت هر ساله شمار زیادی از کوهنوردان در صف طولانی صعود گرفتار آیند و طبیعتن فجایع اورست تمامی نخواهد داشت!
براستی قربانی دویست و هشتاد و هشت اورست که خواهد بود؟!
منبع: کوه قاف
دیدگاهتان را بنویسید