مقاله ذیل را آقای محسن صالحی، پژوهشگر آزاد تاریخ و فرهنگ قروه برای روابط عمومی گروه کوهنوردی قاجر ارسال نموده اند.
برای دوستداران طبیعت و آنان که حفاظت و نگهداری از محیط زیست را جزو وظایف اخلاقی و اجتماعی جوامع بشری امروز و از جمله الزامات تخلّف اپذیر سیاست توسعه ی اقتصادی دولت ها تلقی می کنند یا کسانی که با کوه، دشت و صحرا انس و الفت خاصّی دارند و همواره بخشی از اوقات فراغت خود را با هدف ورزش و سرگرمی در دامان طبیعت می گذرانند، دیدن وضعیّت کنونی کوههای قروه، بسی دردناک ، غم نگیز و تأسف بار است و حتی می توان گفت بیشتر اهالی منطقه از مردم عادی کوچه و بازار که مشغول زندگی خود هستند تا انسانهای عارف مسلکی که گاهی با گشت و گذار بر روی زمین و مشاهده ی آثار قدرت آفرینش خالق یکتا و جلوه های جمال و کمال الهی، در بحر تفکّری عمیق و حیرتی عظیم فرو می روند، همگی با این قصه ی پرغصه همداستانند و با نگرانی، روند رو به تزاید تخریب محیط زیست طبیعی قروه را که هر روز ابعاد تازه تری به خود می گیرد، دنبال می کنند……
به هر سوی پهن دشت قروه که بنگرید، به ویژه مناطق کوهستانی جنوب و جنوب غربی آن، آکنده از میادین حفّاری، گودالهای بزرگ و معادن سنگ نیمه کاره و رها شده است. کارگاه های معدنی متروک و مخروب استخراج سنگ که توده های بزرگی از لاشه سنگها، پاره سنگها ، سنگریزه ها و خاک های انباشته شده، پیرامون آنها را فرا گرفته است. انگار که غول بی شاخ و دم و حیوان درنده ای به پیکر بیجان و بی دفاع این تپه های بلند و کوههای سرافراز حمله ور شده و تاروپودشان را از هم دریده و محتویات سینه و شکمشان را بیرون ریخته است. امروزه کمتر ناحیه و حوزه ای را از مناطق کوهپایه¬ای شهرستان قروه می توان یافت که از تعرّض و تجاوز افراد و اقوام معدن¬خوار در امان مانده باشد. کارگاه های نیمه کاره و تعطیل شده ای که معلوم نیست بر اساس کدام ملاحظات زیست محیطی و مطالعات علمی و بررسیهای زمین شناسی ایجاد شده و این همه آسیب ها و خسارات جبران ناپذیر را به مناطق کوهستانی زیبای منطقه وارد کرده اند. ضرباتی که اکنون خود را به مثابه زخم ها و جراحت های کهنه و چین و چروک های عمیق و التیام نیافته ای نشان می دهد که سیمای طبیعت این شهر و دیار را لکّه¬دار و مخدوش کرده است و با هیچ دارو و درمان و جادو و جنبلی نمی¬توان آنها را از بین برد یا پوشیده و پنهان ساخت. کوه¬های مظلومی که گویی سرنیزه¬ی غارت و دشنه¬ی سوداگری بر سینه¬هایشان فرو رفته و قلب و زبان این زیبارویان سنگی را مجروح و خونچکان ساخته و آنان را در عین سکوت به ناله و فریاد واداشته است.
روشن است که این سخن دردمندانه به معنای مخالفت با سرمایه¬گذاری بر روی منابع کانی فلزی و غیرفلزی و بهره¬برداری از ظرفیت معادن سنگ منطقه نیست. نگارنده همچون بسیاری از مردم این دیار می¬داند که صادرات تولیدات معدنی و سنگ¬های تزئینی، یکی از پایه¬های اصلی اقتصاد ملی و منطقه¬ای را تشکیل می¬دهد و این فعّالیت¬ها درنهایت به رشد و توسعه اقتصاد کشور می¬انجامد. اطلاعات و آمارهای رسمی نیز نشان می¬دهد که سهم درآمدهای استان کردستان از ناحیه استخراج و صدور مواد معدنی از جمله سنگ¬های تزئینی سالانه بالغ بر میلیاردها تومان است و در این میان شهرستان قروه به عنوان قطب¬ اصلی تولیدات معدنی فلزی و غیرفلزی و سنگ¬های تزئینی استان، جایگاه مهمی را در این فرایند به خود اختصاص داده است به گونه¬ای که می¬توان گفت بخش زیادی از محصولات و تولیدات مواد معدنی استان کردستان از بطن معادن و ذخائر زیر زمینی این شهرستان به دست می¬آید.(۱)
بحث نگارنده در باره¬ی آثار و پیامدهای منفی و ویرانگر بهره¬برداری غیراصولی و استخراج بی¬رویه¬ی منابع معدنی و به¬ویژه پیدایش یک¬باره و ناگهانی و بدون بررسی علمی، مراکز و کارگاه¬های استخراج و تولید سنگ¬های تزئینی در محدوده¬ی شهرستان قروه است که ضربات جبران¬ناپذیر و مهلکی به محیط زیست طبیعی این شهرستان وارد ساخته و زیستگاه¬های جانوری و رویشگاه¬های گیاهی و سرچشمه¬ها و منابع آبی منطقه را که به منزله¬ی ذخائر حیاتی نوع بشر در روی زمین است، با خطر نابودی و انهدام مواجه کرده است. افزون بر موارد یادشده، این¬گونه اقدامات غیرمسؤلانه، ضمن تخریب مناظر و تصاویر طبیعی قروه، درست مانند خاری که در چشم¬ها خلیده باشد، مانع از دیدن جاذبه¬ها و زیبایی¬های طبیعت بکر و متنوّع منطقه شده است.
شواهد و قرائن نشان می¬دهد این فعّالیت¬ها و عملکردهای تخریبی که چندین دهه است ادامه دارد ، بیشتر مبتنی بر تصمیم¬گیری¬های نادرست و غیرکارشناسی است و با کمال تأسف باید گفت نه تنها سازمان خاصی بر روند فعّالیت¬های معدنی در منطقه، نظارت مسؤلانه¬ای اعمال نمی¬کند بلکه اکثر مواقع ، مرجع و مقام مسؤلی نیز برای پاسخگویی در این زمینه، در دسترس نیست. با این شرایط تردید نباید داشت که این اقدامات مخرب و ویرانگر در درازمدت به یک فاجعه¬ی زیست محیطی تمام¬عیار برای ساکنان منطقه تبدیل خواهد شد و ضمن نابود کردن منابع و سرمایه¬های ملی و بلکه ذخائر جهانی به ودیعت¬گذاشته دردل طبیعت قروه، استعدادها و قابلیت¬های گردشگری منطقه را نیز معدوم و مدفون می¬سازد و در نهایت نفرین و نارضایی نسل¬های آینده را برای ما به ارمغان خواهد آورد.
بر اساس اعلام منابع و مقام¬های رسمی هم¬اکنون، از مجموع ۱۴۰ معدن فعّال استان کردستان بیش از ۵۰ معدن، اغلب شامل کارگاه¬های استخراج انواع سنگ¬های ساختمانی و مواد کانی فلزی گران¬بها در محدوده¬ی شهرستان قروه قرار دارد(۲) و این درحالی است که ده¬ها معادن غیرفعّال در مناطق کوهپایه¬ای، تپه¬ها و دشت¬های قروه در نواحی مختلف این سرزمین پهناور به چشم می¬خورد که پس از مدت کوتاهی فعّالیت، به صورت نیمه¬کاره و زخمی، رها شده است و اکنون به شکل کارگاه¬های متروک و مخروب در دامان طبیعت خودنمایی می¬کند. آمار دقیقی از تعداد این گونه معادن سرد و سرگردان در سطح شهرستان قروه موجود نیست اما هر وقت که آدمی از کنار یکی از این معادن مخروب و کارگاه¬های تعطیل استخراج سنگ می¬گذرد، چنین به نظر می¬آید که از منطقه¬ای بمباران شده توسط هواپیماهای دشمن عبور می¬کند که لاشه¬ و جنازه¬ی سنگ¬ها را به این سو آن سو پرتاب کرده است.
البته سابقه¬ی فعّالیت¬های سازمان¬یافته¬ی معدنی در شهرستان قروه به دهه¬های ۳۰ و¬ ۴۰ در دوران پیش از انقلاب باز می¬گردد و این میراث شوم از آن زمان شکل گرفته و متأسفانه در دهه¬های اخیر بر دامنه¬ و وسعت آن افزوده شده است. حال سؤال این است که چرا باید این همه معدن غیرفعّال در دامان طبیعت قروه وجود داشته باشد؟ مگر صدور مجوز استخراج سنگ و تشکیل کارگاه¬های فعّالیت معدنی در شهرستان قروه، بر پایه¬ی اصول و ضوابط شناخته شده¬ی فنی و مهندسی و معیارهای جهانی قرار ندارد؟ مگر ملاحظات زیست¬محیطی و مطالعات علمی و زمین¬شناختی در کنار توجیهات اقتصادی، ملاک و مبنای این¬گونه تصمیم¬گیری¬ها نیست؟ اگر این¬گونه است، پس چرا وضعیّت معادن سنگ قروه چنین زشت و آشفته، پراکنده و پریشان و بی¬سر و سامان است و معادن نیمه¬کاره و تعطیل شده، همچون کدوهای ترکیده بر روی زمین، ¬مشام جان آدمیان و ساکنان منطقه و دوستداران طبیعت را می¬آزارد؟
تجربه¬ی نگارنده که سال¬هاست با قلم شکسته¬ی خود در عرصه¬ی دفاع از طبیعت بی¬جان و جاندار شهرستان قروه و شناخت و معرفی تاریخ و فرهنگ مردم منطقه، به فعّالیت مشغول است، حاکی از آن است که متأسفانه برنامه و سیاست روشن و عزم و اراده¬ی راسخی برای حفاظت از محیط زیست طبیعی شهرستان قروه وجود ندارد و مسؤلان و مدیران ذیربط این شهرستان که اغلب بیگانه با طبیعت منطقه و ناآشنا با تاریخ و فرهنگ ساکنان این دیارند، بیش از آنکه به فکر حفاظت از میراث فرهنگی، منابع حیاتی و سرمایه¬های زیست¬محیطی منطقه باشند، در اندیشه¬ی حفظ مقام و موقعیت اداری و منافع شخصی خویش هستند.
برای اثبات این موضوع در اینجا به چند مورد از این اقدامات و تصمیم¬گیری¬های غیراصولی و نامعقول در حوزه¬ی محیط زیست طبیعی قروه که در خوشبینانه¬ترین حالت می¬توان آنها را نوعی سوءتدبیر، ندانم¬کاری، سهل¬انگاری و بی¬تفاوتی تفسیر کرد، در ادوار مختلف زمانی، اشاره می¬شود.
پیمانکاران معدن سنگ متروکه¬ی موجود بر روی اولین تپه زنجیره¬ی کوهستانی کولاوا که سابقه¬ی ایجاد آن به دوران پیش از انقلاب باز می¬گردد، در اوایل دهه¬ی هفتاد (سال ۱۳۷۱) به دنبال خالی-کردن جبهه¬ی شمال غربی این تپه از سنگ¬های تزئینی، با وجود مخالفت و اعتراض مدافعان محیط زیست و دوستداران طبیعت و فرهنگ قروه(۳)، سینه¬ی کار خود را بر روی قلّه¬ی این تپّه قرار دادند و پس از برش چند لایه از سنگ¬ها و تراشیدن بخش¬هایی از قلّه و در واقع بریدن سر آن، به این نتیجه رسیدند که سنگ این معدن به درد نمی¬خورد و ارزش اقتصادی ندارد؟! و حاصل این کار تنها تخریب چهره¬ی زیبای طبیعت کوهستانی کولاوا و مسدود کردن مسیر و گذرگاه طبیعی ورزش صبحگاهی و کوه¬پیمایی مردم و جوانان این شهر بود و این تصویر زشت، همچنان پس از سال¬ها مانند زخمی عمیق بر پیشانی این تنها منطقه¬ی کوهستانی نزدیک قروه، باقی مانده است.
پس از گذشت حدود دوسال از این فاجعه، شرکت¬های معدنی دولتی در اوایل سال ۱۳۷۳ بی-سروصدا با خاک¬برداری بخشی از دامنه¬ی شرقی قله¬ی اصلی منطقه¬ی کوهستانی کولاوا ، در صدد ایجاد یک کارگاه استخراج سنگ در این ناحیه بودند که اینجانب در چند نوبت نامه¬نگاری مستدل و مستند با اداره¬ی کل معادن و فلزات و استانداری کردستان(۴) و با همراهی و حمایت افکار عمومی مردم، تلاش کردم مسؤلان وقت را برای توقف و تعطیلی این کارگاه متقاعد سازم و خوشبختانه این اقدامات در دفاع از موجودیت قلّه¬ی پرشکوه کولاوا که یکی از نمادهای شاخص طبیعی قروه و مناظر زیبای منطقه به شمار می¬رود و حتی به سان معبدی مقدس، برای مردم خداپرست و جوانان ورزشکار قروه، دارای مقام و منزلت است، مؤثر واقع شد و این کوه سربلند از مرگ حتمی نجات یافت. (۵) البته منطقه¬ی کوهستانی کولاوا از نقش¬ها و عملکردهای چندگانه¬ای در حفظ تعادل زیست¬محیطی شهر قروه در ابعاد طبیعی و انسانی برخوردار است که باید در جای دیگری به آن پرداخت. اینجا همین قدر می¬توان گفت که منطقه¬ی کوهستانی کولاوا یکی از عوامل اصلی تنظیم و تلطیف هوای شهر قروه تلقی می¬شود و نقش بی¬بدیلی در تقویت سامانه¬های حیات طبیعی آن ایفا می¬کند.
اقدام ویرانگر دیگر در این ناحیه، احداث مجموعه¬ای از خانه¬های مسکونی چند طبقه، طی دو سه سال اخیر، در پایین صخره¬ی استوار سرانجیک است که با وجود اعتراض و هشدار کارشناسان و دلسوزان طبیعت و آگاهان تاریخ و فرهنگ منطقه، اجرای این طرح نامعقول و غیراصولی در قالب مسکن مهر ادامه یافت. اجرای این تصمیم و طرح پرهزینه و کم¬فایده، ضمن تخریب چشم¬انداز زیبای این پدیده¬ی طبیعی منحصربه¬فرد و نابودی محوطه¬ی جنگل¬کاری شده پیرامون آن، در نهایت موجب از بین رفتن فضای موردنیاز برای ادامه¬ی حیات سرانجیک و مرگ کالبدی این پدیده¬ی طبیعی شگفت¬انگیز شده است.(۶) این در حالی است که احداث این خانه¬ها در کنار گورستان عمومی شهر به علت مکان¬یابی نامناسب، ضمن آن که سد راه توسعه¬ی قبرستان شهر شده، هزینه¬های گزافی را به مردم فاقد مسکن ذینفع در این طرح تحمیل کرده است و بر اساس بررسی¬های کارشناسی این واحدها همچنان با مشکلات زیربنایی و نواقص تأسیساتی از جمله در زمینه¬ی آبرسانی و گازرسانی روبروست. حتی با وجود حل این مشکلات ، آپارتمان¬های این منطقه به علت قرار گرفتن در نزدیکی قبرستان شهر که محیطی آکنده از اشک و آه ، اندوه و ماتم و شیون و زاری است، به لحاظ روانی هیچگاه به مکان مناسبی برای زندگی تبدیل نخواهد شد و ساکنان این خانه¬ها حتّی به صورت ناخودآگاه، بیش از آن که به زندگی و زیبایی¬های آن بیندیشند، به فکر مردن و رخت بربستن از این دنیا خواهند بود. با کمال شرمساری و با به کارگیری اندکی چاشنی طنز در مطلب باید گفت تنها امتیاز این منازل بلندمرتبه آن است که اگر روزی خدای ناکرده یکی از اعضای خانواده¬های ساکن دراین مجموعه¬ی مسکونی، مرحوم شد، بازماندگانش نیازی به برگزاری مراسم تشییع و تدفین ندارند و می¬توانند جنازه¬ی او را از پنجره¬ی کاشانه-ی محل سکونتشان به داخل قبرستان پرتاب کنند؟!
در تازه¬ترین اتفاق نامبارک زیست¬محیطی در منطقه¬ی کوهستانی کولاوا ، اخیراً مشاهده شده است در دامنه¬ی شرقی دومین کوه متّصل به قله¬ی کولاوا، محدوده¬ی قابل توجهی از زمین¬ها، خاکبرداری و گودبرداری شده و ماشین¬آلاتی در آنجا مستقر گردیده است که این اقدام نگرانی¬هایی را در میان فعّالان محیط زیست و دوستداران طبیعت قروه پدید آورده است. بر اساس آنچه که مسؤلان شهرداری عنوان کرده¬اند هدف از این اقدام، تبدیل لاشه¬ سنگ¬های بازمانده از فعّالیت معدن متروک شهیدخداوردی به سنگ¬های ساختمانی و دفن ضایعات باقی¬مانده در این محل و در نهایت پاکسازی محیط طبیعی منطقه است. با وصف این ادعای مقام¬های رسمی، به گفته¬ی شاهدان عینی چند تابلوی راهنما برای هدایت رانندگان کامیون¬های حامل زباله در این مسیر نصب شده که بر روی آنها عبارت « به طرف محل تخلیه نخاله » قید شده است و گویا بارها دیده شده است که کامیون¬های حامل نخاله¬های ساختمانی نیز بار خود را در این مکان تخلیه کرده¬اند که اگر چنین باشد، این کار جز ایجاد محلّی برای دفن زباله در پای کولاوا، معنای دیگری ندارد و باید گفت این اقدام غیراصولی یک تهدید زیست¬محیطی جدید برای ساکنان شهر و ادامه¬ی سیاست جاهلانه و نابخردانه¬ی تخریب این منطقه¬ی کوهستانی زیباست که باید هر چه زودتر جلو آن گرفته شود. بد نیست مدیران خدمات شهری قروه و کسانی که مسؤلیت حفاظت از محیط زیست طبیعی و انسانی منطقه را بر عهده دارند، بدانند که پدران و نیاکان ما، زمین¬های دامنه¬ی شرقی منطقه کوهستانی کولاوا را به علت حاصلخیزی و غنی¬بودن خاکش، «قزل¬دره» و «گؤمیش¬دره» نامگذاری کرده¬اند. این دو واژه در زبان ترکی مردم منطقه به معنای درّه¬ها و دشت¬های طلایی و نقره-ای است. آیا اکنون می¬توان پذیرفت که درّه¬ها و دشت¬های طلایی و نقره¬ای قروه به محل دفن زباله¬ها و نخاله¬های ساختمانی تبدیل ¬شود؟! با این اوضاع و احوال اگر در چشم و دل اهالی نجیب این شهر و علاقمندان به تاریخ و فرهنگ و میراث طبیعی شهرستان قروه، اشک و خون موج زند، نباید تعجّب کرد. من در عالم معنا، درگذشتگان و برخاستگان بزرگ از میان این قوم را می¬بینم که از درون گور با تن¬های لرزان و چشم¬های نگران، سرنوشت ناگوار شهر و دیار خود را می¬پایند و فرزندان راستین این سرزمین را به دفاع عاقلانه و شجاعانه از موجودیت خانه و کاشانه خود و جلب توجه و مشارکت مسؤلان شهر برای تأمین سلامت و بهداشت محیط زندگی ساکنان مظلوم آن فرا می¬خوانند.
این در حالی است که در دیگر نواحی کوهستانی قروه، دیرزمانی است که محیط زیست طبیعی منطقه در نبردی نابرابر میان مرگ و زندگی با ابزار و عوامل ویرانگر دست¬ساز بشر، به سر می¬برد و به علت گستردگی تخریب کوه¬ها و تپّه¬ها، طبیعت قروه دچار چالش¬ها و بحران¬های جدی و اساسی است. از جمله¬ی دیگر معادن متروک و مخروب مناطق کوهستانی قروه می¬توان به معادن چاله¬¬زندی، سالداشه ، بالوانه ، میهم پایین، سرتیپ¬آباد، گرمه¬خانی ، تازه¬آباد سراوریه ، سنگین¬آباد و ولی¬آباد و ده¬ها معدن دیگر اشاره کرد. در اینجا برای جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها مؤقعیت برخی از این معادن مخروب و متروک و عوارض و پیامدهای ناگوار زیست محیطی آنها مورد اشاره قرار می گیرد.
معدن سنگ واقع در میانه راه روستاهای اوریه و تازه¬آباد سراوریه، از توابع دهستان بدر در بخش مرکزی شهرستان قروه که مدتی به عنوان کارگاه استخراج سنگ¬های تزئینی فعّال بود و سپس به حالت نیمه¬فعّال درآمد، به گفته¬ی آگاهان محلی، اکنون گویا به طور کامل تعطیل شده است اما با وجود توقف فعّالیت این کارگاه معدنی نباید انتظار داشت آثار ویرانگر آن بر محیط زیست طبیعی منطقه به زودی محو و نابود شود و متاسفانه باید گفت این آثار همچنان باقی خواهد ماند و هیچگاه از بین نخواهد رفت زیرا روشن است که لباس طبیعت و آنچه که بر پیکر کوه و دشت و صحرا پوشانده شده است، چون پیراهن و شلوار آدمی نیست که اگر پاره شد و چاک برداشت، بتوان آن را وصله و پینه کرد. حال کسی نیست از صادرکنندگان مجوز فعّالیت¬های معدنی در این منطقه بپرسد شما چگونه بدون مطالعات کارشناسی و ملاحظات زیست¬محیطی، کوه¬های زیبای قروه را به جولانگاه بولدوزرها و ماشین¬آلات سنگین و غرش ابزار و ادوات حفاری و مواد انفجاری تبدیل کرده¬اید و حیات و موجودیت این پدیده¬¬های زیبا و پرشکوه طبیعی را نابود و منهدم می¬سازید؟! همگان می¬دانند معدنی که در نزدیک طبیعت رؤیایی و مبهوت¬کننده «مانگادول» ایجاد شده، یک فاجعه¬ی زیست محیطی برای دشت¬ها و درّه¬¬های پر از شقایق و گل¬های رنگارنگ و چشمه¬های پرجوش و خروش منطقه محسوب می¬شود. طبیعت زیبایی که اگر در یک کشور اروپایی و حتی افریقایی قرار گرفته بود، بی¬تردید مسؤلان دولتی و مردمانش با جان و دل از آن مراقبت و محافظت می¬کردند و اجازه نمی¬دادند ذره¬ای از خاک آن جا به جا شود تا چه رسد به اینکه بخواهند در آن کارگاه استخراج سنگ ایجاد کنند؟!
تقریباً ده سالی است که با بی¬تفاوتی و سهل¬انگاری مسؤلان ذیربط، دامنه¬ی تخریب محیط زیست طبیعی قروه و ویرانسازی نواحی کوهپایه¬ای آن به منطقه¬ی حفاظت شده¬ی بدر و پریشان نیز گسترش یافته است. در این میان معدن نیمه¬کاره و متروک واقع در تپه¬های جنوبی روستای قلعه از توابع دهستان بدر و بخش مرکزی قروه و در امتداد مسیر صعود به باغچه مریم و کوه قلوز یکی دیگر از نقاطی است که در محدوده¬ی ناحیه¬ی حفاظت شده¬ی بدر و پریشان، قربانی طمعکاری و سوداگری زراندوزان شده است. معدن مخروب و متروک واقع در نزدیک روستای سنگین¬آباد، در دهستان بدر از توابع بخش مرکزی قروه و معدن سنگ واقع در بین روستاهای ولی¬آباد و میهم بالا از توابع دهستان چهاردولی¬غربی از بخش چهاردلی این شهرستان، نیز دچار چنین سرنوشت شوم و دردناکی بوده¬اند و البته این بختک شوم سال¬هاست که بر جان و پیکر بسیاری از مناطق کوهستانی، درّه¬ها و دشت¬های قروه در نواحی دیگر نیز نشسته است.
حال از مسؤلان ذیربط می¬پرسیم آیا واقعاً چوب حراج به منابع طبیعی شهرستان قروه زده شده است که ما اطلاع نداریم. زیرا بر حسب آنچه که پیداست هر کس می¬تواند، در هر جای این شهرستان، هر کاری که می¬خواهد با طبیعت بی¬جان و جاندار منطقه انجام بدهد و حتی کار به جایی برسد که بر اساس گزارش¬های غیررسمی، تاجران تاراج و قاچاقچیان آثار باستانی، خیمه¬ی خیانت خود را نیز در پای کوه¬ها برافرازند و در جستجوی عتیقه¬جات و اشیاء زیرخاکی، دیوانه¬وار به تخریب منابع زیست¬ محیطی منطقه بپردازند؟! با این وصف، ما دوست داریم که این گزارش¬های ناگوار و ناراحت¬کننده، عاری از صحت و حقیقت باشد و مسؤلان ذیصلاح پاسخ¬های روشن، مستدل و قانع¬کننده¬ای در این خصوص به افکار عمومی نگران مردم منطقه ارائه کنند.
وضعیت و شکل ناهنجار کنونی این معادن متروک و مخروب استخراج سنگ و آثار به جای مانده از میادین حفاری¬های غیرمجاز، درست به مانند دندان¬ها و چنگال¬های تیز و بُرنده¬ی موجود خون¬آشامی است که بر پیکر زیبای طبیعت این منطقه فرو رفته و قامت رعنا و رشید تپّه¬ها وکوه¬های این ناحیه را درهم شکسته است. مسؤلین و مردم منطقه باید بدانند که ما حق نداریم با سرمایه¬هایی که ضامن بقای حیات و زندگی نسل¬های حال و آینده این سرزمین است، چنین بی¬رحمانه و یغماگرانه برخورد کنیم. کافی است لحظه¬ای با چشم دل به مناظر زیبا و دورنمای شگفت¬انگیز مناطق حفاظت شده¬ی بدر و پریشان بنگریم، این زنجیره کوه¬های سرکش و سرافراز و قله¬های بشکوه و استوار با درّه¬های خرم و سرسبز و جویبارها و چشمه¬ساران پرآبش، چونان دری از دروازه¬های بهشت و دریچه¬ای از پنجره¬های ملکوت خداوند به نظر می¬آید که آدمیان را به ساییدن پیشانی بندگی بر آستان قدرت و عظمت کبریایی آفریدگار بزرگ فرا می¬خواند. مناظر طبیعی زیبایی که خالق هستی مانند پرده¬های نقاشی در پیش چشم اهالی و ساکنان منطقه نشانده است و تصاویر آنها را با کلک زرّین خود، درهر فصلی رنگ¬و رویی دیگر می¬بخشد. اگر شکرگزار این نعمت¬های بی¬بدیل الهی نباشیم، بی¬تردید خود را از رحمت بی¬کران پروردگار عالمیان نیز محروم ساخته¬ایم.
به طور قطع ادامه¬ی تخریب مناطق کوهستانی قروه در پوشش گسترش¬ بی¬رویه¬ی کارگاه¬های استخراج سنگ و توسعه¬ی نسنجیده¬ی فعّالیت¬های معدنی، گناهی نابخشودنی و غیرقابل قبول و تخلفی آشکار و جبران¬ناپذیر است و مسؤلان محلی و نمایندگان مردم منطقه در سطوح مختلف، باید جلو این اقدامات و حرکات مخرب و ویرانگر را بگیرند و برای ساماندهی فعّالیت¬های معدنی برنامه¬ای اساسی تدوین کنند و آن را پس از تصویب مقام¬های بلندپایه استان به مورد اجرا بگذارند.
اینجانب به عنوان یکی از علاقمندان به تاریخ و جغرافیای شهرستان قروه و کسی که با نگرانی روند تخریب محیط زیست طبیعی منطقه را دنبال می¬کند، برای حفظ سرمایه¬های ارزشمند و منابع حیاتی این دیار و جلوگیری از گسترش دامنه¬ی نابودی و ویرانی نواحی زیبای کوهپایه¬ای و دشت¬ها و درّه¬های حاصلخیز قروه ، از سر صداقت و دلسوزی پیشنهاداتی را به مسؤلان ذیربط ارائه می¬کنم و امیدوارم که این راهکارها در راستای انجام وظیفه¬ی ملی و جهانی حفاظت و نگهداری زیست بوم طبیعی منطقه مورد توجه و عنایت دست¬اندرکاران امور قرار گیرد و از سوی آنان درجهت رفع نگرانی¬های موجود در این زمینه ، گام¬های محکمی برداشته شود.
نخست آن که برای فعّالیت¬های معدنی و ¬ایجاد کارگاه¬های استخراج سنگ در شهرستان قروه بر اساس مطالعات دقیق علمی و بررسی¬های زمین¬شناختی، محدوده¬ی جغرافیایی خاصی تعیین شود و این کارگاه¬ها در نواحی مشخص و معینی تمرکز یابند تا ضایعات زیست محیطی تولیدات معدنی به حداقل کاهش یابد و از دادن پروانه¬ی بهره¬برداری در خارج از این محدوده به اشخاص حقیقی و حقوقی در بخش¬های دولتی و خصوصی اکیداً خودداری شود. در وهله دوم صدور مجوز تشکیل کارگاه¬های فعّالیت معدنی در محدوده¬ی تعیین شده به رعایت ملاحظات زیست محیطی ، انجام بررسی¬های دقیق کارشناسی و داشتن توجیه اقتصادی طرح¬ها منوط و مشروط شود. در مرتبه¬ی سوم محدوده¬ی وسیع و پهناور اما حفاظت شده¬ی بدر و پریشان که از طرف سازمان محیط زیست استان و کشور منطقه¬ی «شکار ممنوع» شناخته می¬شود، به عنوان منطقه¬ی «حفّاری ممنوع» نیز تعیین و اعلام گردد(۷) و با افراد و سازمان¬هایی که در این زمینه مرتکب جرم و خلاف می¬شوند، با بهره¬گیری از ابزارها و اهرم¬های قانونی به شدت برخورد شود. یکی دیگر از شروط فعّالیت معدنی در محدوده¬ی تعیین شده، اختصاص درصدی از درآمدهای هنگفت حاصل از استخراج و صدور سنگ¬های تزئینی به عمران و آبادانی مناطق شهری و روستایی قروه است که ده¬ها سال است شعار آن داده می¬شود اما در مقام عمل از آن خبری نیست. واقعیت آن است که معادن سنگ¬های تزئینی قروه، افراد و خانواده¬های زیادی را به نان و نوا رسانده اما خود این شهر و سرزمین محبوب که صاحب اصلی این ثروت¬ها و نعمت¬هاست، همچنان بی-برگ و نوا باقی مانده است و از پیشرفت و آبادانی که مستحق و سزاوار آن است ، خبری نیست. چه نیکو و شایسته است که سودبران و برخورداران از این خوان گسترده و سفره¬ی الوان، به ویژه خانواده¬های معروف و محترم قروه¬ای، به نشانه¬ی قدرشناسی، بخشی از درآمدهای سرشار خود را به سرمایه¬گذاری برای رشد و توسعه منطقه اختصاص دهند و از جمله با تأسیس مراکز فرهنگی، ورزشی، هنری و آموزشی در مسیر تربیت و پرورش آینده¬سازان این دیار قدم¬های ارزنده¬ای بردارند.
به نقل از عارفان گفته شده¬است در عالم طبیعت و دنیای ادراکات و محسوسات، دو پدیده بیش از سایر مخلوقات به خداوند شبیه هستند، یکی سکوت و دیگری آرامش که این دو حالت و خصوصیت ، ویژگی¬های اصلی محیط زیست مناطق کوهستانی از جمله طبیعت زیبای قروه را نیز تشکیل می¬دهند. امیدوارم در میان مسؤلان محلی و منطقه¬ای و حتی مقام¬های کشوری کسانی باشند و البته هستند که با خواندن این مطلب، ناله¬ی سوزناک طبیعت قروه را با گوش جانشان بشنوند و بدانند که پیکر کوه¬های قروه واقعاّ زخمی است و نیاز مبرم به رسیدگی دارد و بیش از هر چیز، محتاج مرهمی از مهر و آشتی و عشق و محبّت است. و اما اگر ظلم و جفاکاری در حق طبیعت بی¬جان و جاندار شهرستان قروه و تخریب و ویرانی محیط زیست طبیعی این دیار همچنان ادامه داشته باشد، همنوا با فعّالان محیط زیست، کوهنوردان و ورزشکاران و دوستداران طبیعت و تاریخ و فرهنگ منطقه و تمامی کسانی که صدای¬شان شنیده نمی¬شود، با صدای بلند خطاب به مسؤلان و مقام¬هایی که باید پاسخگو باشند، عرض می¬کنم: عرصه¬ی سیاست و اقتصاد و اجتماع قروه، همه از آن شما باد. فقط لطف کنید و آرامش و سکوت طبیعت زیبای این دیار و به ویژه کوه¬های پرشکوه قروه را به ما باز گردانید تا شاید بتوانیم بار دیگر، حضور خداوند را در آنجا، با تمام وجود خود، احساس کنیم.
محسن صالحی
پژوهشگر آزاد تاریخ و فرهنگ قروه
23/2/1391
پی¬نوشت¬ها:
۱و۲ـ به استناد اطلاعات موجود در پایگاه اینترنتی استانداری کردستان به نشانی: www.ostan-kd.ir و اظهارات فرماندار وقت شهرستان قروه مندرج در پایگاه اینترنتی خبرگزاری جمهوری اسلامی به نشانی: www.irna.ir در مورخ 20 /10/89 و همچنین پایگاه اینترنتی فرمانداری قروه به نشانی: www.ghorveh.gov.ir و پایگاه ملی داده¬های علوم زمین کشور به نشانی: www.ngdir.irو پایگاه اینترنتی روزنامه جمهوری اسلامی به نشانی: www.jomhourieslami.com در مورخ ۵/۹/۹۰.
3ـ نگارنده در همان زمان به نشانه¬ی اعتراض به تخریب تپه¬ی اول منطقه¬ی کوهستانی کولاوا مطلبی را به رشته¬ی تحریر درآوردم که با عنوان « پیکر کوهستان کولاوا را تخریب نکنید» در روزنامه¬ی کیهان مورخ ۱۳/۱۰/۱۳۷۱ منتشر شد.
۴ـ اسناد این مکاتبات که در اوایل سال ۱۳۷۳ با استاندار محترم وقت کردستان و اداره¬ی کل صنایع و معادن انجام گرفته، در نزد اینجانب موجود است. خوشبختانه این اقدام با نظر مساعد مقامات و مسؤلین ذیربط به تعطیلی کاراگاه نوبنیاد فعّالیت معدنی در پیرامون قله¬ی اصلی کولاوا منجر شد و نگرانی دوستداران طبیعت و اهالی فرهنگ منطقه را در این زمینه مرتفع ساخت.
5 ـ مرحوم آقای قدّوس بهرامی از چهره¬های فرهنگی و ادبی قروه که در نیمه¬ی سال ۱۳۸۴ صحنه¬ی زندگی را بدرود گفت، شعر زیبایی در وصف منطقه¬ی کوهستانی کولاوا دارد که در عین سادگی سرشار از ظرافت و استحکام و مضامین عالی و ارزشمند است و در واقع حرف دل دوستداران طبیعت و تاریخ و فرهنگ قروه را هنرمندانه بر زبان آورده است. این شعر زیبا که با نام کول¬آباد (کولاوا) سروده شده است، جهت اطلاع خوانندگان در اینجا آورده می¬شود تا هم یادی از آن مرحوم کرده باشیم و هم اینکه در دفاع از منطقه¬ی کوهستانی کولاوا با ایشان همراه و همنوا شویم.
در شهر ما کوهیست با نام کــــول¬آباد
سرکــــرده با مردم بس روزهای شاد
در ســینه تنگــش غاری نهان گشته
تا راز دل گــــوید یکـسر زبان گشته
هــر قطعه سنگش صد گنج قارونست
از دســـــت اربابان اما دلش خون است
در هـرکـــران کوه یک معدن سنگست
گـویی تمـــدن را با کوه ما جنگ است
از سنـــگ زیبایش شد کـــــاخ¬ها آباد
بشکسته پاهایــش از تیشه بیــــــداد
با کــــوهپیـمایان تا عشـــق می¬ورزد
از غــــرش ماشین چون بیـــد می¬لرزد
هر لحـظه می¬کاهد از ســـــینه چاکش
خالی شـــده گوهر زان دامـــن پاکش
بر ما یکــــی گوید آخــر تمدن چیست؟
بی¬کوه و باغ و دشت آیا تــــوانی زیست؟
تا جـــــاودان مانی سر بر فـراز ای کوه
ما چون تو مجروحیم ای زخـمــی نستوه
از ما مگــــردان رو ای تکیه¬گاه شهـــر
ما با تـــو همدردیم با ما نباشی قهــــر
6 ـ در دفاع از موجودیت سرانجیک به عنوان یک پدیده¬ی کم¬نظیر و شگفت¬انگیز تاریخی و طبیعی و در اعتراض به تخریب محیط اطراف این نماد شاخص قروه ، اینجانب دو مطلب با عنوان¬های « سرانجیک، بخشی از هویت قروه» و«حکایت سرانجیک همچنان باقی است» نوشتم که به ترتیب در شماره¬های ۴۰ (مورخ آذر۱۳۸۷) و ۴۲ (مورخ اسفند ۱۳۸۷) نشریه¬ی محلی بدر به چاپ رسید. علاقمندان به کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می¬توانند به این مطالب مراجعه کنند.
۷ـ البته در داخل منطقه¬ی حفاظت شده بدر و پریشان یک معدن سنگ آهن در نزدیکی روستای گلالی از توابع دهستان چهاردولی غربی واقع در ۱۹ کیلومتری شهر قروه فعّال است که مشمول قاعده¬ی «حفاری ممنوع» نمی¬شود. گویا پروانه¬ی استحصال از این معدن در سال ۱۳۷۶ صادر شده اما از اوایل دهه¬ی هشتاد به طور کامل به بهره¬برداری رسیده است. معدن گلالی که مشرف به قله¬ی معروف «شوانه کچل» است، به عنوان یکی از ذخائر ملی سنگ آهن کشور با ۱۰ میلیون تن ذخیره¬ی قطعی و ۲۰ میلیون تن ذخیره¬ی احتمالی، تأمین¬کننده بخشی از موادخام کارخانه ذوب آهن کردستان واقع در ۳۷ کیلومتری شمال غربی قروه است(روزنامه دنیای اقتصاد شماره ۹۴۹ مورخ ۱۶/۲/۸۵ و پایگاه اینترنتی www.snsteel.org). هر چند که این سرمایه¬گذاری در چارچوب سیاست¬های توسعه اقتصادی دولت صورت گرفته است با این حال
رعایت ضوابط زیست محیطی در این معدن نیز از الزامات و اولویت¬های اصلی محسوب می¬شود.
دیدگاهتان را بنویسید