هر دم از این باغ بری می رسد…..
البته این باغی نیست بلکه خارزاری است که مدتها بلاتکلیف باقی مانده و تمامی جارو جنجالش را برروی سایت و اینترنت دارد زیرا فدراسیون به خوبی می داند که هم اکنون در اغلب استانها یک فدراسیون تشکیل گردیده و عملا فدراسیون کوهنوردی کشور (( دکه ای )) بیش نیست که آنهم صرفا به منظور چوب لای چرخ این و آن گذاشتن و دنده پنج شدن است .
در بیانیه ای که صادر فرموده اند : آمده است که در همه صعودهای برون مرزی باید تشکیلات فدراسیون نظارت داشته و از افراد خبره و آزموده فدراسیون استفاده شود تا دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم .
به راستی کسی نیست که از این آقایان بپرسد در حادثه پامیر که غولهای فدراسیون حضور داشتند و دو تن از بهترین های کوهنوردی ایران جان باختند که هنوز جنازه عبد الله عزیزی در یخ های انجا باقی مانده است , آیا مجوز فدراسیون و خبرگان آن نهاد محترم نقش نداشتند؟ ! آیا حادثه زنده یاد محمد اوراز یا داود خادم – یا مقبل هنر پژوه و چندین مورد دیگر که همگی مجوز و همچنین سوپر خبرگان فدراسیون را به همراه داشتند توانست از این حوادث جلوگیری کند ؟؟!!
برای شانه خالی کردن از سوالات بسیاری که از سوی جامعه کوهنوردی کشور مطرح است فدراسیون همواره توپ را در زمین حریف انداخته و هیچ گونه جواب قانع کننده ای نداشته .
فدراسیون کوهنوردی که امروزه به عنوان یک شرکت خصوصی ناتوان فقط توانسته نام این مجموعه را یدک بکشد هر روزه شاهد اعزام تیمهای متعدد از استانهای کشور به برنامه های برون مرزی است .
واین درحالیست که چنانچه هیئت یا گروهی از این مجموعه کمکی بخواهد , ده ها دلیل باز دارنده برایش می آورد و در نهایت فرد یا افراد دست و پاگیری را نیز به عنوان راهنما ؟! مربی ؟! مخ…؟؟! به آنها تحمیل می کند.
از این رو اکثر استانها آستین بالازده و خود اقدام به اجرای برنامه های برون مرزی می کنند که اغلب نیز موفق بوده اند و این در حالیست که در کشورهای دیگر فدراسیون پشتیبان و یاور و مددکار هم میهنانشان هستند و در کشور ما باز دارنده ؟!!!
انحصار طلبی – بدبینی – خود بزرگ بینی و عدم صداقت آفت های است که سالها به جان مجموعه فدراسیون افتاده و هر روز فاصله آن مجموعه با جامعه کوهنوردی کشور بیشتر می شود و جای امیدواری است که هیئتها و باشگاههای کوهنوردی کشور می توانند در تماس با کلوپ های کوهنوردی خارج از کشور رشد و بالندگی خود را بازیابند.
حال وجدانهای بیدار در نظر داشته باشند , چنانچه زنده یاد عیسی میرشکاری پس از فتح قله سالم به ایران باز می گشت همین حضرات فدراسیون چگونه از احراز مقام او به نفع خویش خرج می کردند و اکنون چگونه حتی حاضر به همکاری در زمینه بازگشت پیکر او نشدند و بچه های جیرفت با همت بلندشان و ارسال بیست میلیون تومان پول جنازه همنورد خود را از یخ های هیمالیا به میهن رساندند . افرین بر این همت ….
دیدگاهتان را بنویسید